|
پوستاندازی یک سیاستمدار آماتور
محمدحسین مهدویزادگان: این روزها رئیسجمهور فرانسه به سیبل خشم و انتقاد شدید غربگرایان اوکراین تبدیل شده است. امانوئل مکرون در یکی از تازهترین مواضع خود، تاکید کرده است در راستای پایان دادن به جنگ اوکراین نباید با زبان سلبی و تحقیرآمیز علیه روسیه سخن به میان آورد! او به شیوهای غیرمستقیم، مواضع هنری کیسینجر درباره لزوم عقبنشینی کییف در برابر برخی خواستههای روسیه را جهت پایان دادن به نبرد تایید کرده است. زلنسکی و دیگر مقامات اوکراینی از مواضع مکرون شدیدا عصبانی شده و به فرانسه توصیه کردهاند به دنبال عقب نشاندن روسیه باشد!
واقعیت امر این است که تا قبل از برگزاری انتخابات ریاستجمهوری 202۲ فرانسه، مکرون پایان یافتن جنگ اوکراین را خط قرمز خود تلقی میکرد! وی و مقامات ارشد حزب متبوعش (جمهوری به پیش) معتقد بودند میتوانند با پمپاژ رویکرد ضدروسی در بین رایدهندگان فرانسوی، سبد رای خود را فربهتر ساخته و مواضع ملیگرایان افراطی طرفدار روسیه مانند لوپن و زمور را تضعیف کنند. رئیسجمهور فرانسه در آن برهه زمانی، استمرار جنگ اوکراین را به مثابه برگ برنده سیاسی خود در پاریس تلقی میکرد. با پایان انتخابات ریاستجمهوری فرانسه، مکرون تصمیم به پوستاندازی دیگری گرفته است! این پوستاندازی به اندازهای ابتدایی و تمسخرآمیز است که حتی همراهان رئیسجمهور فرانسه نیز آن را جدی نمیگیرند!
او اکنون در کسوت یک «واسطهگر» یا «بازیگر طرفدار صلح» وارد عمل شده است تا سیاست خارجی غیرقابل دفاع خود در کاخ الیزه را نزد افکار عمومی فرانسه و اروپا تقویت کند. البته مکرون راه مناسبی برای رسیدن به این هدف پیدا نکرده است! او به جای «جلب رضایت طرفین منازعه» به «سرزنش هر 2 طرف» پرداخته تا سرنا را از سر گشاد آن بنوازد! رئیسجمهور آماتور و ناتوان فرانسه قواعد اولیه میانجیگری در حوزه روابط بینالملل را نیز نمیداند! میانجیگری بین ۲ طرف منازعه (بویژه در عرصه سیاست خارجی)، ۲ پیششرط اساسی دارد که مهمترین آنها، عدم تاثیرگذاری بازیگر میانجی در ایجاد یا استمرار منازعه است. فرانسویها از این پیششرط مهم بیبهره هستند. امانوئل مکرون در کنار بایدن و بوریس جانسون بارها بر لزوم گسترش ناتو به شرق تاکید کرد و آن را مصداق بارز انتخاب شهروندان اوکراینی دانست! پس از آغاز جنگ اوکراین نیز فرانسویها به یکی از اجزای میدان نبرد تبدیل شدند.
ارسال سلاحهای فرانسوی به اوکراین از یک سو و مشارکت فعالانه پاریس در اعمال هزاران تحریم علیه مسکو، موضوعاتی نیست که ولادیمیر پوتین و سرگئی لاوروف چشمان خود را بر روی آنها ببندند.
دومین پیششرط میانجیگری در حوزه روابط بینالملل، به تاثیرپذیری موثر طرفین منازعه از بازیگر سوم (بازیگر میانجی) بازمیگردد. مواضع تند و سلبی مشترک اوکراینیها و روسها در قبال مواضع اخیر مکرون بخوبی نشان میدهد که اگر وجه اشتراکی میان مسکو و کییف وجود داشته باشد، مبنی بر پس زدن فرانسویها است نه پذیرش نقشآفرینی آنها در مسیر صلح!
فراتر از همه این موارد، فرانسه اکنون یکی از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی محسوب میشود و افزایش بودجه نظامی سالانه خود را نیز بر اساس مطالبه آمریکا از اعضای این پیمان در دستور کار قرار داده است. در چنین شرایطی ژست واسطهگری مکرون بیش از آنکه واقعبینانه به نظر برسد، مضحک است! این نخستینبار نیست که مکرون چنین توهمی در سر دارد. در دوران ریاستجمهوری دونالد ترامپ و زمانی که رئیسجمهور سابق آمریکا تصمیم به خروج از توافق هستهای با ایران گرفت، مکرون و وزیر خارجهاش لودریان خطاب به وزارت امور خارجه کشورمان اعلام کردند برای میانجیگری جهت مدیریت تنشهای برجامی تهران و واشنگتن آماده هستند. این ادعا در حالی مطرح شد که مکرون پس از سرکار آمدن ترامپ، از جمله مدافعان بسط تعهدات یکطرفه ایران در توافق هستهای محسوب میشد. او نخستین سیاستمدار غربی بود که همگام با ترامپ، خواستار اعمال محدودیتهای دائمی علیه فعالیتهای هستهای ایران (از طریق حذف بند «غروب آفتاب») و گنجاندن محدودیتهای موشکی ضدایرانی در سند برجام شد. پس از آن، مکرون در یک چرخش رفتاری ناشیانه، به جای آنکه در کسوت یک «متهم» بنشیند، ادعا کرد میانجی قابلی در حلوفصل اختلافات جاری میان ایران و آمریکا محسوب میشود(!)
به نظر میرسد توهم «بناپارتیسم» در ذهن ناقص رئیسجمهور ناپخته فرانسه آنچنان ریشه دوانده است که حتی نزدیکانش نیز جرأت هشدار نسبت به مضحکه قرار گرفتن وی در نظام بینالملل را ندارند. فقدان عقلانیت و کارآمدی امروز همان چیزی است که کاخ الیزه را تبدیل به یکی از اصلیترین کانونهای بحرانساز و در عین حال بیخاصیت در جهان کرده است. این انتخاب خود سیاستمداران فرانسوی بوده و قطعا بابت آن نباید کسی را مورد عتاب و سرزنش قرار دهند!
ارسال به دوستان
کمیسیون ماده 100 شهرداریها،کانون تخلفات ساختمانی و منشأ ناپایداری ساختمانها
درصد 100
سرپرست سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور در گفتوگو با «وطنامروز»: اگر طرح جامع تفصیلی ملاک عمل باشد، نیازی به فعالیت کمیسیون ماده 100 نخواهد بود
کمیسیون ماده 100 از سالها قبل تبدیل به مهمترین منبع درآمد شهرداریهای کشور شده است و متخلفان و قانونگریزان میتوانند با توسل به راههای فراری که در این کمیسیون پیشبینی شده، تخلفات ساختمانی خود را با پرداخت جریمههای سنگین جبران کنند!
به گزارش «وطن امروز»، به رغم هشدارهای متخصصان و کارشناسان در سالهای گذشته درباره تهدیدات و خطرات ناشی از آرا و جریمههای کمیسیون ماده 100 شهرداری، این روند فسادبرانگیز همچنان ادامه دارد؛ روندی که خطیب نماز جمعه تهران آن را شجره خبیثه نامیده است و سرپرست سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور نیز آن را منشأ ناپایداری سازهها و عامل حوادثی همچون متروپل آبادان میداند. پس از وقوع حادثه تلخ فروریختن برج متروپل آبادان، توجهات بار دیگر به سمت کمیسیونهای ماده 100 رفته است اما برخی کارشناسان معتقدند که مقابله با چنین معضلی به این سادگیها امکانپذیر نیست.
در همین باره، برخی نمایندگان مجلس اظهاراتی مبنی بر اصلاح ماده 100 قانون شهرداریها داشتهاند.
عبدالجلال ایری، سخنگوی کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی گفت: سازمان نظام مهندسی از اختیار قانونی کافی برای توقف عملیات ساختوساز برخوردار نیست. از این رو کمیسیون عمران مجلس در اصلاح ماده 100 قانون شهرداریها و اصلاح قانون نظام مهندسی به این موضوع توجه کرده و اختیار ناظران را افزایش داده است.
همچنین محمدرضا رضاییکوچی، رئیس کمیسیون عمران مجلس با اشاره به محرز بودن تخلفات برخی دستگاهها در حوادثی همچون متروپل، اظهار داشت: به دنبال این هستیم که در اصلاح قانون ماده ۱۰۰ شهرداریها و نظام مهندسی، ضمانتهای گزارش نظام مهندسی را افزایش دهیم.
* نفوذ شجره خبیثه در محیط شهرداریها
حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد حاجعلیاکبری، خطیب نماز جمعه تهران نیز در خطبه نماز جمعه هفته گذشته تهران در انتقاد از نحوه فعالیت کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداریها گفت: در بسیاری از مواقع در مبارزه با فساد موفق نمیشویم. مصادیقی را دنبال میکنیم اما به نتیجه نمیرسیم. ما سراغ معلولها میرویم، از علتها غافلیم. وی تاکید کرد: یکی از مصادیق این شجره خبیث که در محیط شهرداریها و ساخت و سازها نفوذ کرده است، کمیسیون ماده ۱۰۰ است. بررسیها نشان میدهد بخش عمدهای از فسادها به این موضوع بازمیگردد. این ماده از سال ۱۳۴۵ وارد شده است.
حاجعلیاکبری تصریح کرد: تخلفات حوزه ساختمان مثل تجاوز به معابر شهری، عدم استحکام احداث بنای بدون پروانه، افزودن به زیربنا و تغییر کاربری زمین، در اختیار این کمیسیون است. تخلفاتی صورت میگیرد و سپس این تخلفات به این کمیسیون ارجاع میشود. بیش از نیمی از پروندهها جریمه مالی شده و بسته میشود.
خطیب نماز جمعه تهران با بیان اینکه بسیاری از سرمایهداران بزرگ از ابتدای ورود به این چرخه تخلف میکنند، گفت: در نقشههایشان مشخص است. برای پوشاندن این بخش پولهای کثیف وارد میکنند و اینچنین است که فساد تولید میشود و رشوه میدهند. وی اظهار داشت: پس از مدتی میبینیم که در کنار گوشمان شهرکهای کاخنشینی شکل میگیرد. مبارزات و پیگیریهایی که انجام میشود به هیچ جا نمیرسد، چرا که آن ساخت و سازها به ظاهر قانونی است و فردی تخلف کرده و جریمه تخلفش را پرداخته است.
حاجعلیاکبری تصریح کرد: مساله ریشهدار است. متروپل از چنین جایی سر در میآورد. اگر شاهد تضییع حقوق بیتالمال و نابودی منابع عمومی و رشد طبقه سرمایهدار کذایی هستیم، از چنین جاهایی آب میخورد. یکی از مهمترین ریشهها کمیسیون ماده ۱۰۰ است. از دولت، مجلس و قوه قضائیه میخواهم با سرعت و قاطعیت پیگیری و ریشه فساد را خشک کنند.
* مراجعه به طرح تفصیلی، راه مقابله با معضلات کمیسیون ماده 100
سرپرست سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور درباره کمیسیون ماده ۱۰۰ شهرداری به خبرنگار «وطنامروز» گفت: معضلات کنونی در کمیسیون ماده 100 شهرداریها بدون رعایت کامل طرح تفصیلی قابل حل شدن نیست. به این معنا که اگر میخواهیم با آسیبها و تهدیدهای حوزه ساختمان مقابله کنیم باید طرح تفصیلی را ملاک قرار دهیم و حتی اگر طرح تفصیلی اشکالاتی دارد، آن را برطرف کنیم. دکتر حمزه شکیب تصریح کرد: من نمیخواهم با محوریت تهران صحبت کنم، بلکه کل کشور را مدنظر دارم. هر یک از شهرهای ما یک طرح تفصیلی دارد که بر اساس آن برای هر پلاک، تعیین تکلیف میشود. مثلا سطح اشغال و تعداد طبقات در این طرح مشخص شده است و نباید فراتر از آن ساختوسازی انجام شود.
وی ادامه داد: اگر اراده ما بر اجرایی شدن طرح تفصیلی است، اصلا نیازی به وجود کمیسیون ماده 100 شهرداری نداریم اما اگر قرار بر عدم اجرای این طرح و نادیده گرفتن آن باشد، در این صورت تصمیمگیری درباره ساختوسازهای مشکوک به سطح مناطق شهرداریهای کشور میرود.
سرپرست سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور افزود: روند کنونی فعالیت کمیسیونهای ماده 100 شهرداری موجب بروز مشکلات ریشهدار و بزرگ در کشور شده است. متاسفانه ناپایداری بسیاری از سازهها که بعضا شاهد فرو ریختن آنها هستیم، از همین کمیسیون ناشی میشود.
وی گفت: چارهای جز این نداریم که معضل سازههای مشکوک و ناپایدار را از همان منشا حل کنیم و اجرای طرح تفصیلی را مرجع و ملاک قرار دهیم و اگر طرح تفصیلی برخی شهرها مشکلاتی دارد یا قدیمی شده است، باید برای اصلاح آن اقدام شود. اگر طرح تفصیلی ملاک تصمیمها باشد، طبیعتا تخلفات کاهش مییابد و مهندسان ناظر نیز به سمت تخلف سوق داده نمیشوند.
شکیب افزود: علت وقوع حوادثی همچون متروپل این است که ضوابط مهندسی و محاسباتی از طریق کمیسیون ماده 100 شهرداریها بر هم میخورد. به نظر من، وزارت کشور متولی این موضوع است و باید برای اصلاح وضعیت موجود وارد عمل شود.
همچنین رئیس اسبق مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی گفت: تخلفات بابت ساختوسازهایی که فراتر از اصول تعریف شده انجام شود بیتردید باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد و چنانچه ساختوساز در طرح تفصیلی مناطق شهری برخلاف قواعد و مقررات لازم انجام شود بدون اغماض باید تخریب شود، چرا که توجه به رعایت تراکم ساختمان از مهمترین ارکان استحکام ساختمان محسوب خواهد شد.
محمود فاطمیعقدا در گفتوگو با «وطنامروز» با بیان اینکه علاوه بر توجه به استحکام، ساختوسازها نباید طوری باشد که منظر شهری را خدشهدار کند، گفت: کمیسیون ماده 100 که مربوط به عدم رعایت ضوابط ساختمان است باید اصلاح شود، زیرا استحکام و ایمنی ساختمان تابع ضوابط و اصولی است که شهرداریها براساس طرح تفصیلی تدوین میکنند، یعنی ساخت بنا با چه تراکمی و رعایت چه الزاماتی در یک منطقه انجام شود تا پروانه ساخت آن صادر شود.
رئیس اسبق مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی در ادامه افزود: چنانچه در ساختوسازها تخلفی برخلاف اصول تعریف شده صورت گیرد، این تخلف نباید با «جریمه» حلوفصل شود. البته برچیده شدن چنین معضلی باید مدنظر مسؤولان قرار گیرد تا ساختوسازها با رعایت اصول فنی و مهندسی انجام شود.
ارسال به دوستان
گزارش میدانی «وطن امروز»؛ اجاره مسکن در تهران از ۵۰ تا ۱۰۰ درصد افزایش یافته است
اجاره کمرشکن
گروه اقتصادی: در ماههای نخستین سال جاری، بازار اجاره مسکن وارد فاز انفجاری شده و بیشتر موجران از مستأجران خود خواستهاند افزایشهای چشمگیر و بعضا تا ۲ برابری را نسبت به رهن و اجاره واحد مورد نظر اعمال کنند. آمارهای بانکی مرکزی حاکی از آن است که میزان اجارهبها در ماههای ابتدایی سال 1401 رشد 50 درصدی را تجربه کرده است. همین امر مطالبه عمومی از دولت را ایجاد کرده است که نسبت به تنظیمگری این بازار برنامهای را در نظر بگیرد.
به گزارش «وطنامروز»، در جلسه اخیر شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران ۳ قوه، موضوعات مدیریت نقدینگی و کاهش تورم مطرح شد و مورد بررسی اعضا قرار گرفت.
در جلسه شنبهشب شورای عالی هماهنگی اقتصادی که با حضور سران قوا و به ریاست سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور برگزار شد، وزیر راهوشهرسازی گزارشی از وضعیت بازار مسکن ارائه کرد.
بر این اساس سران ۳ قوه تاکید کردند سیاستها و اقدامات لازم برای مدیریت حوزه مسکن سریعتر اجرایی و همزمان طرح دوفوریتی مطرح در مجلس شورای اسلامی نیز در اولویت تصویب قرار گیرد.
در همین زمینه مصوبه دولت در زمینه تعیین حداکثر افزایش اجارهبها در هر سال تا سقف 25 درصد در تهران و 20 درصد در شهرهای سراسر کشور مورد تایید شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا قرار گرفت و مقررات لازم برای ضمانت اجرایی این مصوبه به تصویب سران قوا و دیگر اعضا رسید.
در این جلسه همچنین پیشنهاد کمیسیون اقتصادی دولت در زمینه مدیریت نقدینگی و کاهش تورم مطرح و مقرر شد این پیشنهاد پس از بررسیهای دقیق و همهجانبه، برای تصمیمگیری در جلسات آینده شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران ۳ قوه ارائه شود.
* رشد 50 درصدی اجارهبها
رشد بالای اجارهبها در سالهای اخیر عمدتا به محلات گراننشین تهران اختصاص داشت ولی در ماههای اخیر این روند رو به رشد، به محلههای متوسطنشین یا نیمه جنوبی پایتخت هم کشیده شده و شاهد افزایش کوچ ساکنان این محلات به حومه هستیم. هر چند برخی شهرهای حومه تهران نیز با گرانی اجارهبها مواجه شدهاند.
بانک مرکزی از افزایش ۵۰ درصدی اجارهبها در تهران طی اردیبهشت امسال نسبت به اردیبهشت سال گذشته خبر داده است. همچنین اجاره مسکن در ماه گذشته نسبت به نخستین ماه امسال (فروردین ۱۴۰۱) نیز رشد ۲ درصدی داشته است.
این در حالی است که عبدالله اوتادی، عضو هیات مدیره اتحادیه مشاوران املاک تهران، رشد اجارهبها در بهار امسال نسبت به سال قبل را ۳۰۰ درصد عنوان کرده است. بررسیهای میدانی «وطنامروز» از سامانههای آنلاین فروش و اجاره مسکن نشان از آن دارد که در مناطق پرطرفدار شهر تهران افزایش اجارهبها نسبت به مشابه سال گذشته فراتر از درصدهای اعلام شده از سوی بانک مرکزی است و در برخی از مناطق حتی به بیش از 100 درصد هم میرسد.
* نبود الزام اجرایی
ستاد تنظیم بازار اواخر اردیبهشت امسال در مصوبهای سقف افزایش اجارهبها در تهران را ۲۵ درصد تعیین کرد. اگر چه بر اساس مصوبه مذکور، مشاوران املاکی که قراردادهای اجاره مسکن را با ارقامی بیش از ۲۵ درصد اجارهبهای همان واحد در سال گذشته افزایش دهند، با جریمه روبهرو میشوند اما به نظر میرسد موجران و مالکان توجهی به این مصوبه ندارند و با افزایشهایی بعضا تا چند برابر اجارهبهای سالهای اخیر واحد مسکونی خود را فایل کردهاند، چرا که اساسا دولت اهرم فشاری برای مداخله در بازار اجاره ندارد.
ضمن اینکه کارشناسان اقتصاد مسکن از احتمال ادامه روند افزایشی اجارهبها در ماههای پیش رو به دلیل تلاش بازار اجاره مسکن برای رسیدن به فاصله زیاد اجارهبها با ارزش ملک که در سالهای اخیر رشد جهشگونه داشته، خبر میدهند. گفته میشود نسبت اجارهبها به ارزش ملک معمولا به دامنه ۲۰ درصد (یعنی اجارهبها در بازه یکپنجم ارزش مسکن قرار میگیرد) باید برسد که هنوز هم بهرغم رشدهای شتابی اجارهبها، این فاصله پر نشده است.
* مانع اصلی کنترل و مدیریت بازار اجاره مسکن چیست؟
در شرایطی که طرحهای متنوعی برای کنترل بازار اجاره پیشنهاد شده است، بررسیها نشان میدهد نبود دادههای کافی در بازار مسکن و نظام مالیاتی ناقص، باعث شکست عملیاتی طرحها خواهد شد. طبق برآوردها، علت اصلی افزایش اجارهبها افزایش قیمت مسکن است که باید برای آن پاسخ متناسب طراحی و عملیاتی شود. تا مادامی که سامانه ملی املاک و اسکان کشور تکمیل نشود و سیاستگذاران حوزه مسکن نتوانند تصمیمهای دقیق در این رابطه بگیرند اساسا امکان کنترل قیمت مسکن وجود ندارد.
این روزها با التهاب بازار اجاره مسکن، طرحهایی از سوی کارشناسان و مسؤولان جهت کنترل و مهار رشد نرخهای اجاره معرفی و توصیه میشود. در این بین کارشناسان به ۲ دسته کلی تقسیمبندی میشوند. عدهای برای کنترل بازار اجاره به دنبال طرحهایی هستند که از جنس نرخگذاری دستوری است. عدهای دیگر با نفی نرخگذاری دستوری، به دنبال ارائه راهکار از جنس بازار هستند. این در حالی است که هر ۲ دسته افراد دچار خطای استراتژیک شدهاند. دسته اول بدون در نظر گرفتن قواعد مالکیت خصوصی و روند طبیعی بازار و دسته دوم بدون در نظر گرفتن وجود زیرساختهای لازم بازار، اقدام به ارائه پیشنهاد کردهاند. لذا در شرایطی که باید همه مسؤولان و کارشناسان برای حل ریشهای مسائل بسیج شوند اما انرژی آنها صرف کارهای کمبازده میشود.
* افزایش تورم در بخش مسکن، مهمترین علت افزایش نرخ اجارهبها
اما سوالی که باید پیش از قضاوت و ارائه راهکار درباره افزایش اجارهبها به آن پاسخ داده شود، این است که ریشه افزایش نرخ اجاره چیست؟ مهمترین علت افزایش اجارهبها، افزایش قیمت بخش مسکن است که باعث شده مالکان واحدهای مسکونی بر اساس رفتار طبیعی اقتصادی و بر اساس کشش بازار اجاره، از مستاجران اجاره دریافت کنند. بنابراین در شرایطی که بازیگران بازار اجاره را عمدتا مالکان خصوصی تشکیل میدهند، باید راهکار متناسب با این جنس برای پاسخ به مساله طراحی کرد.
* بازدهی دارایی سالانه از اجاره املاک چقدر است؟
هر چند وضعیت بازار اجاره در سمت تقاضا، شرایط سکونت را برای خانوادهها دشوار کرده است اما از سمت عرضه نیز باید به مساله اجارهبها پرداخته شود تا در نهایت بتوان به راهکار جامعتری دست یافت.
نگاه اکثر سیاستگذاران این است که مالکان خانهها با هدف دستیابی به سودهای به دور از منطق اقتصادی، اقدام به افزایش اجارهبها کردهاند، لذا باید جلوی این افزایش گرفته شود. اما دادههای مرکز آمار نشان میدهد بدون در نظر گرفتن تورم مسکن در هر سال، متوسط بازده دارایی سالانه اجاره املاک برای مالکان کل کشور در سال ۱۴۰۰ تقریبا ۳ درصد بوده است. این آمار نشان میدهد بر خلاف باور القا شده، افزایش مبالغ اجارهبها صرفا به خاطر سودجویی مالکان ساختمانهای مسکونی نبوده و علت اصلی آن همان افزایش قابل توجه قیمت مسکن است.
بر اساس دادههای مرکز آمار، بازدهی سالانه اجاره مسکن -که بر اساس نسبت اجارهبهای هر مترمربع به علاوه ۳ درصد مبلغ رهن طی 12 ماه و قیمت خرید محاسبه میشود - در کشور طی سالهای ۹۵ و ۹۶ که بازار دستخوش افزایش قیمتهای نامتعارف نشده بود، حدود سالانه ۶ درصد بوده و این در حالی است که نرخ بازدهی در تابستان سال ۱۴۰۰ به ۳ درصد رسید. بازده سالانه اجاره مسکن نشاندهنده سود سالانه حاصل از اجاره مسکن برای مالکان است و در صورت تداوم کاهش این بازده با وجود بازدهی دیگر فعالیتهای اقتصادی، سرمایهگذاری در این بخش توجیه اقتصادی نخواهد داشت.
* سامانه ملی املاک و اصلاح نظام مالیاتی مسکن، راهکارهای اصلی حل مشکل اجارهبها
راهحل ریشهای برای حل مشکل بازار مسکن، ابتدا تکمیل و امکان بهرهبرداری از سامانه ملی املاک و اسکان و سپس استفاده از تمام ابزارهای مالیاتی است. سامانه املاک به عنوان اساسیترین ابزار دادهکاوی و اتخاذ سیاستهای مناسب برای هر منطقه سکونتگاهی است. از طرفی اجرای کامل ابزارهای متنوع مالیاتی مانند مالیات بر خانههای خالی، مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر زمینهای بایر و مالیات بر درآمد اجاره، وابسته به این سامانه است.
اجرای بینقص مالیات بر خانههای خالی و مالیات بر عایدی سرمایه باعث میشود که هم دغدغههای طرفداران رویکرد نرخگذاری دستوری در بازار برطرف شود و هم اجرای درست مالیاتهای درآمدی همچون سالانه املاک و درآمد اجاره باعث میشود طرفداران عدم مداخله دستوری دولت در طراحی نظام انگیزشی برای کنترل بازار اجاره موفق عمل کنند.
* بازار مسکن نیازمند افزایش عرضه
همچنین علاوه بر اینکه لازم است سیاستهای کنترل نرخ ارز در خارج از بازار مسکن طراحی و پیادهسازی شود، نیاز است در داخل بازار مسکن علاوه بر افزایش عرضه، با استفاده از ابزارهای مالیاتی کنترلکننده تقاضای سرمایهای و سوداگری، بازار مسکن را مدیریت کرد تا قدرت تهیه مسکن خانوارها کاهش نیابد.
ارسال به دوستان
رهبر انقلاب در دیدار رئیسجمهور قزاقستان و هیأت همراه: در قضیه اوکراین مشکل اصلی این است که غربیها درصدد توسعه ناتو هستند و آنها هر جا که بتوانند برای گسترش نفوذ خود تأمل نخواهند کرد
مراقبناتوباشید
نوبت قزاقستان روی ریل اقتصاد
گروه سیاسی: حضرت آیتالله العظمی خامنهای رهبر حکیم انقلاب اسلامی عصر دیروز (یکشنبه) در دیدار آقای «قاسم ژومارت توکایف» رئیسجمهور قزاقستان و هیأت همراه با اشاره به پیوندهای عمیق تاریخی و فرهنگی میان ایران و قزاقستان، بر لزوم گسترش بیش از پیش همکاریهای ۲ کشور در عرصههای مختلف بویژه همکاریهای منطقهای تأکید کردند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای، هماهنگی در زمینه مسائل سیاسی و اقتصادی را برای گسترش روابط ضروری خواندند و با تأکید بر لزوم فعال شدن کمیسیون مشترک خاطرنشان کردند: ۲طرف باید برای پیگیری توافقها و اجرایی شدن آنها تلاش مضاعفی انجام دهند.
رهبر انقلاب اسلامی گسترش همکاریهای فرهنگی ایران و قزاقستان را نیز مهم دانستند و افزودند: فارابی به عنوان یک فیلسوف و دانشمند اسلامی که اصالت قزاقستانی دارد و در ایران هزار سال درباره آثار او تحقیق و مطالعه شده است، میتواند مبنای همکاریهای فرهنگی و تشکیل یک کمیته مشترک علمی میان ۲ کشور شود.
حضرت آیتالله خامنهای همچنین درباره مسائل مربوط به اوکراین گفتند: در قضیه اوکراین مشکل اصلی این است که غربیها درصدد توسعه ناتو هستند و آنها هر جا که بتوانند برای گسترش نفوذ خود تأمل نخواهند کرد.
ایشان خاطرنشان کردند: باید مسائل را با دقت رصد و بررسی کرد و مراقب بود، زیرا آمریکاییها و غربیها همواره درصدد گسترش دایره نفوذ خود در مناطق مختلف از جمله در شرق و غرب آسیا و ضربه زدن به استقلال و اقتدار کشورها هستند.
در این دیدار که رئیسجمهور کشورمان نیز حضور داشت، آقای قاسم ژومارت توکایف، رئیسجمهور قزاقستان گفت: مذاکرات بسیار خوبی با جناب آقای رئیسی داشتیم و اسنادی که به امضای ۲ طرف رسید میتواند زمینهساز گسترش بیش از پیش روابط ۲ کشور باشد.
رئیسجمهور قزاقستان اشتراکات تاریخی و فرهنگی ایران و قزاقستان را عمیق خواند و با استقبال از پیشنهاد رهبر انقلاب برای تشکیل کمیته علمی در زمینه فارابی، دیدگاههای خود را درباره مسائل منطقه و شرایط اوکراین بیان و توضیحاتی درباره شرایط کشورش بعد از تلاش ناکام برای کودتا در دیماه سال گذشته ارائه کرد.
***
امضای 9 سند همکاری میان ایران و قزاقستان در جریان سفر توکایف به تهران
نوبت قزاقستان
رئیسی: روابط تجاری ۲ کشور در چند ماه اخیر 50 درصد افزایش یافته است
توکایف: قزاقستان برای تجار ایرانی روادید ۱۴ روزه فرودگاهی صادر میکند
گروه سیاسی: رئیسجمهور با اشاره به افزایش ۵۰ درصدی روابط تجاری ایران و قزاقستان در چند ماه اخیر اظهار داشت: ظرفیتهای اقتصادی و تجاری ۲ کشور این ظرفیت را دارد که در گام اول حجم مبادلات تجاری از سطح فعلی تا ۳ میلیارد دلار افزایش یابد.
به گزارش «وطنامروز»، پس از تاجیکستان و ترکمنستان، روز گذشته رئیسجمهور قزاقستان نیز وارد تهران شد تا زنگ دیپلماسی تهران در آسیای مرکزی بیش از پیش به گوش برسد. روز شنبه بود که قطار کانتینری- ترانزیتی قزاقستان- ایران- ترکیه وارد ایستگاه راهآهن تهران شد تا نشانههای جهش روابط ترانزیتی ایران با کشورهای آسیای مرکزی بیش از پیش نمایان شود.
صبح دیروز پس از دیدار و گفتوگوی خصوصی حجتالاسلام سیدابراهیم رئیسی رئیسجمهوری اسلامی ایران با «قاسم ژومارت توکایف» رئیسجمهور قزاقستان، جمعی از وزرا و معاونان رئیسجمهور به همراه اعضای هیات عالیرتبه سیاسی و اقتصادی همراه رئیسجمهور قزاقستان، در نشستی مشترک به ریاست روسای جمهور ۲ کشور، به بحث و تبادل نظر درباره راهکارهای گسترش همکاریها و تعاملات دوجانبه در زمینههای سیاسی، اقتصادی، انرژی، کشاورزی، ترانزیت کالا و ارتباطات رسانهای پرداختند. «یادداشت تفاهم میان مرکز مطالعات سیاسی وزارت امور خارجه و موسسه تحقیقات سیاست خارجی وزارت امور خارجه قزاقستان»، «برنامه مبادلات فرهنگی بین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران و وزارت فرهنگ و ورزش قزاقستان»، «یادداشت تفاهم همکاری در زمینه مطالعات تحلیلی و تبادل تجربه میان وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت تجارت و همگرایی قزاقستان»، «یادداشت تفاهم همکاری درباره افزایش تجارت دوجانبه، میان وزارت صنعت، معدن و تجارت و وزارت تجارت و همگرایی قزاقستان»، «یادداشت تفاهم همکاری بین وزارت جهاد کشاورزی ایران و وزارت کشاورزی قزاقستان در زمینه کشاورزی»، «یادداشت تفاهم همکاری بین وزارت جهاد کشاورزی ایران و وزارت کشاورزی و وزارت صنعت و توسعه زیرساخت قزاقستان در زمینه تجارت و ترانزیت محصولات کشاورزی»، «یادداشت تفاهم همکاری بین سازمان صداوسیمای ایران و آژانس دولتی خبر قزاقستان»، «یادداشت تفاهم همکاری شرکت ملی نفت ایران با شرکت مونای گاز قزاقستان» و «یادداشت تفاهم همکاری میان راهآهن ایران و شرکت سهامی راهآهن ملی قزاقستان» 9 سندی بود که در حضور سران ایران و قزاقستان به امضای وزرا، استانداران و مسؤولان مربوط ۲ کشور رسید.
* افزایش 50 درصدی روابط تجاری ایران و قزاقستان
رئیسی در نشست مطبوعاتی مشترک با «قاسم ژومارت توکایف» سفر وی به تهران را نقطه عطفی در مسیر توسعه روابط ۲ کشور توصیف کرد و گفت: در ۳۰ سال گذشته روابط خوبی با کشور دوست و برادر قزاقستان داشتیم که این سطح از روابط لازم بوده اما کافی نبوده است. وی با اشاره به افزایش ۵۰ درصدی روابط تجاری ۲ کشور در چند ماه اخیر، اظهار داشت: ظرفیتهای اقتصادی و تجاری ۲ کشور این ظرفیت را دارد که در گام اول حجم مبادلات تجاری از سطح فعلی تا ۳ میلیارد دلار افزایش یابد. در حوزه کشاورزی، صنعتی، حملونقل و ترانزیت، انرژی، نفت و گاز همکاریهای گستردهای میتواند بین 2 کشور شکل گیرد.
رئیسجمهور اشتراکات فرهنگی و تمدنی 2 کشور را بستری مناسب برای روابط فرهنگی بسیار خوب بین 2 ملت دانست و تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران مصمم است علاوه بر روابط دوجانبه با قزاقستان، روابط و همکاریهای منطقهای بین 2 کشور و کشورهای منطقه نیز از جمله در سازمانهای منطقهای مثل سازمان همکاری شانگهای و اتحادیه اوراسیا گسترش یابد.
رئیسجمهور همکاری با همسایگان در دریای خزر را برای کشورمان دارای اولویت دانست و گفت: بنا داریم این همکاریها را گسترش دهیم و علاوه بر همکاریهای منطقهای، بنای ۲ کشور آن است که در سازمانهای بینالمللی و همکاریهای بینالمللی نیز گامهای جدی بردارند. رئیسی با اشاره به اینکه ۲ کشور در مسائل منطقهای و جهانی نگاههای مشترکی دارند، افزود: ایران و قزاقستان نسبت به تحولات افغانستان مواضع مشترکی دارند. ۲ طرف بر این اعتقاد هستند که راهکار رفع مشکلات افغانستان تشکیل دولتی فراگیر است که همه گروههای سیاسی و اقوام را نمایندگی کند.
وی اظهار داشت: همچنین ۲ کشور در این مساله اتفاق نظر دارند که حضور بیگانگان در منطقه به هیچ عنوان امنیتساز نیست و مشکلی را از منطقه حل نخواهد کرد. اعتقاد و باور مشترک ما آن است که فقط کشورهای منطقه میتوانند مسائل منطقه را حل کنند. رئیسی ادامه داد: مشکلات هر منطقهای از جهان باید توسط مسؤولان و دستاندرکاران و نهایتا مردم کشورهای همان مناطق حلوفصل شود. حضور بیگانگان در مناطق مختلف بیشتر بر مشکل آن مناطق میافزاید و کمکی به حل مسائل آنجا نخواهد کرد.
توکایف نیز در این نشست مطبوعاتی با اشاره به روابط خوب همسایگی، اشتراکات تاریخی و فرهنگی ۲ کشور را عمیق توصیف و تصریح کرد: در دوره قحطی و خشکسالی، خیلی از قزاقها در ایران پناه گرفتند و این کشور با آغوش گرم از هموطنان ما استقبال کرد؛ قزاقستانیها هرگز این مساله را فراموش نخواهند کرد.
توکایف با بیان اینکه حجتالاسلام رئیسی سهم بزرگی در ارتقای سطح روابط ۲ کشور دارد، خاطرنشان کرد: تعاملات ۲ کشور در ۳۰ سال سپری شده از آغاز روابط دیپلماتیک، همواره رو به گسترش و تحکیم بوده است. سطح همکاریها در عرصههای مختلف از جمله فرهنگی و همکاریهای بینالمللی و منطقهای نیز به شکل قابل توجهی ارتقا یافته است.
وی با اشاره به اتصال مسیر ریلی ۲ کشور و مهم توصیف کردن آن برای منطقه، افزود: امروز همچنین درباره همکاری در زمینه تولید و کشاورزی مذاکرات خوبی داشتیم که میتواند نقش موثری در ارتقای سطح روابط ۲ کشور داشته باشد. توکایف با بیان اینکه اسناد همکاری که امضا شد میتواند تعاملات و همکاریهای ۲ کشور را یک گام به پیش ببرد، اظهار داشت: ایران و قزاقستان همچنین در زمینه موضوعات منطقهای و بینالمللی نیز نظرات مشترکی دارند. ۲ کشور توافق دارند که همکاریهای آنان در سازمانهای منطقهای و بینالمللی و نیز در زمینه تحکیم ثبات و امنیت در منطقه تقویت شود. وی همکاریهای تجاری و اقتصادی ۲ کشور را نیز بسیار مهم توصیف و تصریح کرد: با وجود وضعیت ژئوپلیتیک خاص و محدودیتهای قزاقستان اما امسال حجم مبادلات تجاری ۲ کشور ۵۰ درصد افزایش یافته است. ۲ کشور برای گسترش بیش از پیش حجم تجارت فیمابین تفاهم کامل دارند. رئیسجمهور قزاقستان فعالیت منظم کمیسیون مشترک همکاریهای اقتصادی ۲ کشور را در گسترش و توسعه روابط موثر دانست و خاطرنشان کرد: برای ایجاد اتاق بازرگانی مشترک بین ۲ کشور برنامهریزی کردهایم. در این راستا قزاقستان برای تجار ایرانی روادید ۱۴ روزه فرودگاهی صادر میکند.
******
حرکت نخستین قطار کانتینری قزاقستان ـ ایران ـ ترکیه
روی ریل اقتصاد
گروه اقتصادی: ایفای نقش فعال در دیپلماسی اقتصادی با همسایگان یکی از نقاط عطف دولت سیزدهم در عرصه اقتصادی به شمار میآید که در صورت استمرار، نقش ایران را به عنوان یکی از محورهای اصلی تجاری و سرمایهگذاری در منطقه تقویت خواهد کرد. در هفتههای اخیر هیاتهای مختلفی از کشورهای همسایه همچون ترکمنستان، ارمنستان و... به کشور سفر کردهاند و پیرامون همکاریهای مشترک بحث و بررسی قابل توجهی صورت گرفته است. روز گذشته نیز رئیسجمهور قزاقستان در صدر هیاتی بلندپایه سیاسی و اقتصادی وارد تهران شد که به این بهانه در این گزارش به ظرفیتهای اقتصادی میان ایران و قزاقستان و جزئیات وضعیت تجاری 2 کشور میپردازیم.
به گزارش «وطنامروز»، سیدروحالله لطیفی، سخنگوی گمرک همزمان با سفر رئیسجمهور قزاقستان به ایران درباره تجارت با قزاقستان اظهار داشت: از مجموع تجارت ۷۲۹ هزار تنی ایران با قزاقستان در سال ۱۴۰۰ بیش از ۵۱۲ هزار تن کالا به ارزش ۱۸۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار، صادرات ایران به قزاقستان بوده که با رشد ۵۱ درصدی در وزن و ۱۱ درصدی در ارزش همراه بوده است، واردات از قزاقستان هم ۲۱۷ هزار تن کالا به ارزش ۷۸ میلیون دلار بوده که نسبت به مدت مشابه ۱۴۱ درصد در وزن و ۱۰۸ درصد در ارزش افزایش داشته است.
وی درباره تجارت با قزاقستان تصریح کرد: تجارت غیرنفتی ایران با قزاقستان بهعنوان یکی از همسایگان پانزدهگانه جمهوری اسلامی ایران (از کشورهای حاشیه دریای خزر) در 2 دهه اخیر دارای فراز و نشیب بوده است که به صورت کلی در بررسی ۲۰ ساله تجارت با این کشور میتوان دهه 80 را دهه واردات از قزاقستان و دهه ۹۰ را دهه صادرات به این کشور دانست.
سخنگوی گمرک گفت: در ۲۰ سال اخیر بیش از ۱۵ میلیون و ۴۰۰ هزار تن کالا به ارزش ۶ میلیارد دلار بین ایران و قزاقستان تبادل شد که سهم صادرات ایران 4 میلیون و ۲۰۴ هزار تن کالا به ارزش ۲ میلیارد و ۳۱۷ میلیون دلار بوده و واردات از قزاقستان هم ۱۱ میلیون و ۱۸۵ هزار تن کالا به ارزش ۳ میلیارد و ۶۳۵ میلیون دلار بوده است.
وی افزود: از سال ۸۱ تا سال ۱۴۰۰ به ترتیب صادرات ایران به قزاقستان ۵۱ میلیون، ۴۸ میلیون، ۳۸ میلیون، ۵۷ میلیون، ۷۳ میلیون، ۷۹ میلیون، ۶۹ میلیون، ۵۸ میلیون، ۶۹ میلیون، ۸۵ میلیون، ۱۳۵ میلیون، ۲۱۵ میلیون، ۲۰۸ میلیون، ۱۳۸ میلیون، ۱۷۴ میلیون، ۱۶۹ میلیون، ۱۳۳ میلیون، ۱۶۵ میلیون، ۱۶۷ میلیون و ۱۸۷ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار بود که بالاترین میزان در این ۲۰ سال مربوط به سال ۹۲ و کمترین میزان نیز مربوط به سال ۸۳ بوده است.
لطیفی درباره میزان واردات ایران از قزاقستان در ۲ دهه گذشته گفت: از سال ۸۱ تاکنون به ترتیب ۲۶۲ میلیون، ۲۸۵ میلیون، ۲۳۰ میلیون، ۲۵۵ میلیون، ۲۸۰ میلیون، ۳۴۱ میلیون، ۲۹۵ میلیون، ۲۲۳ میلیون، ۱۲۴ میلیون، ۱۳۶ میلیون، ۱۹۳ میلیون، ۲۴۷ میلیون، ۱۷۹ میلیون، ۱۰۷ میلیون، ۱۰۴ میلیون، ۶۷ میلیون، ۸۷ میلیون، ۱۰۵ میلیون و ۳۷ میلیون دلار از کشور قزاقستان واردات داشتیم که بیشترین میزان واردات در سال ۸۶ و کمترین میزان نیز در سال ۹۹ بوده است.
وی درباره محصولات صادراتی گفت: محصولات کشاورزی، دامی و غذایی، مصالح ساختمانی، لوازمخانگی، مشتقات نفتی، لوازم الکترونیکی، ماشینآلات صنعتی، کیف، کفش و پوشاک، مواد معدنی و ادوات کشاورزی عمده محصولات صادراتی ایران به قزاقستان در سال گذشته بود.
لطیفی درباره کالاهای وارداتی از قزاقستان اظهار داشت: کالاهای اساسی، تراکتورهای جادهای و ماشینآلات صنعتی عمدهترین کالاهای وارداتی از قزاقستان بودند.
وی خاطرنشان کرد: دیپلماسی فعال اقتصادی، توسعه تجاری، تقویت خطوط کشتیرانی و بهرهگیری از ظرفیتهای ریلی در کنار مزایای ترانزیتی میتواند به توسعه روابط اقتصادی و سیاسی بین ۲ کشور بینجامد.
همزمان با سفر رئیسجمهور قزاقستان به تهران، یک رام قطار با ۴۲ واگن حاوی گوگرد از قزاقستان با عبور از ترکمنستان از مرز اینچهبرون استان گلستان وارد ایران شد که پس از عبور از کشورمان از مرز رازی در استان آذربایجان غربی به مسیرش به مقصد کشور ترکیه ادامه خواهد داد.
* ظرفیتهای اقتصادی قزاقستان
ایران و قزاقستان اگرچه هیچ مرز خشکی با هم ندارند اما مرز مشترک هر ۲ کشور از طریق دریای خزر است. قزاقستان در غرب و ایران در جنوب دریای خزر هر ۲ از کشورهای ساحلی خزرند.
قزاقستان بزرگترین کشور خشکی بست (محصور در خشکی) دنیاست که برخلاف وسعت زیادش و داشتن رتبه نهم در بین کشورهای پهناور جهان از جمعیت کمی برخوردار است. بخشی از خاک قزاقستان در اروپا و بخشی دیگر در آسیای میانه قرار دارد، با این حال جزو کشورهای آسیایی طبقهبندی میشود.
آنچه این ۲ کشور همسایه دریای خزر را بیش از پیش به هم نزدیک میکند وجود پیوندهای فرهنگی است. ایران و قزاقستان با وجود داشتن جامعه چندقومیتی و چندفرهنگی هر ۲ بیشترین جمعیت مسلمان را دارند، با این حال این اشتراکات سبب نشده جمهوری اسلامی ایران روابط تجاری خود با قزاقستان را آنگونه که باید گسترش دهد.
اقتصاد قزاقستان به صادرات نفت خام و تا حدی بخش کشاورزی متکی است؛ بنابراین برای تامین نیازهای خود تا حد زیادی به واردات از کشورهای دیگر وابسته است.
حجم کل تجارت قزاقستان با جهان در سال ۲۰۱۹ حدود ۹۶ میلیارد دلار بوده که سهم ایران از این تجارت 0.4 درصد است، یعنی رتبه چهلم در بین صادرکنندگان کالا به قزاقستان را به خود اختصاص میدهد. سهم 0.4 درصدی ایران از مبادلات قزاقستان با جهان در نیمسال نخست ۲۰۲۰ نیز ثابت ماند. البته با این توضیح که تراز تجاری در این مدت به نفع قزاقستان بوده است.
با توجه به موقعیت جغرافیایی کشورمان، بازار مصرف نسبتا قابل توجهی در کشورهای همسایه ایران وجود دارد که توسعه صادرات به آنها مستلزم شناسایی نیازهای وارداتی این کشورها است و قزاقستان یکی از این کشورهاست.
بیشترین اقلام وارداتی قزاقستان از جهان در سال ۲۰۱۹ طبق اعلام مرکز تجارت بینالملل به واردات صنعتی از جمله ماشینآلات و وسایل مکانیکی، وسایل الکترونیکی، مصنوعات چدن و فولاد، سوخت و روغنهای معدنی و مواد قیری، محصولات پلاستیکی، تجهیزات پزشکی و محصولات دارویی اختصاص یافته است. اقلامی که ایران نیز میتوانست سهم بیشتری را در صادرات به قزاقستان به خود اختصاص دهد.
بر اساس آمارهای مرکز تجارت بینالملل (ITC)، مجموع مبادلات ایران و قزاقستان در سال ۲۰۱۹/ ۱۳۹۸ حدود ۳۸۰ میلیون دلار است که از این میزان ارزش کل صادرات ایران به قزاقستان حدود ۸۰ میلیون دلار و ارزش کل واردات از قزاقستان ۳۰۰ میلیون دلار بوده است.
گوشت و احشام خوراکی، دام زنده، غلات، نباتات گیاهی و دانههای روغنی جزو اقلام اصلی واردات ایران از قزاقستان است. در مقابل، مصالح ساختمانی از جمله سیمان، گچ، آهک، شیشه و مصنوعات شیشهای، محصولات سرامیکی، پلاستیکی، مواد شیمیایی و شوینده از مهمترین اقلام صادراتی ایران به قزاقستان است.
حضور کمرنگ کالاهای ایرانی در بین هزاران کالا و برند خارجی که از دروازههای آزاد قزاقستان به داخل این کشور سرازیر میشوند، موجب شده است مردم قزاقستان شناخت زیادی نسبت به کالاهای ایرانی نداشته باشند.
ارسال به دوستان
به بهانه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ آغاز جنگ مسلحانه منافقین علیه مردم ایران
مانیفست بیوطنی
علی عوضخواه: اگر به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 بازگردیم و به خواستههای مخالفان رژیم طاغوت پهلوی که جملگیشان از زبان امام خمینی(ره) بیان میشد نگاهی بیندازیم، خواستهها و مطالبه انقلابیون چیزی نبود جز استقلال کشور از بیگانه و بیرون آمدن ایران از زیر پوتینهای مستشاران آمریکایی و استعمارگران انگلیسی و برای نیل به این هدف راهی نبود جز کنار زدن حکومتی که گوشت و پوست و استخوانش را مدیون دولتهای خارجی بود.
به عبارت بهتر، رژیم پهلوی با مخالفانی طرف بود که جز به اسلام و عزت ایران نمیاندیشیدند و خونهای ریخته شده برای جلوگیری از ایرانستان شدن ایران و بعدتر ۸ سال دفاعمقدس، بدون اینکه یک وجب از خاک کشور دست بیگانه بیفتد، گواهی بر این امر است.
اما حالا بعد از 4 دههای که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، جمهوری اسلامی با مخالفانی طرف است که نه در فکر مبارزه با نظام حاکم بر ایران، که اساسا به دنبال نابودی کشوری به نام ایران هستند.
یک روز کمپ تحریم ورزش ایران را به راه میاندازند و روز دیگر به حمایت از فیلمی برمیخیزند که چهرهای سراسر تاریک از ایران به نمایش گذاشته است. روزی در نامههایی خواستار تحریم مردم ایران میشوند و روز دیگر خطاب به قاتلان قهرمان ملی ایران نامه تشکرآمیز صادر میکنند.
* بیوطنان همیشگی تاریخ
مخالفان فعلی جمهوری اسلامی ایران، از رضا ربع پهلوی و سلطنتطلبان گرفته تا مسیح علینژادها یک فصل مشترک دارند و آن هم بیوطنی است. چنین جماعت بیوطنان هستند که تنها یک هدف را دنبال میکنند و آن هم نیستی کشوری به نام ایران است. اگر بخواهیم از گروهی تحت عنوان نمونه اعلای بیوطنی یاد کنیم که همه مؤلفههای بیوطنی را، اعم از خیانت به کشور و خیانت به مردم یک جا داشته باشد، به سازمان مجاهدین خلق میرسیم. اما رویارویی سازمان مجاهدین خلق با مردم ایران چگونه آغاز شد؟
پس از تصویب آییننامه نحوه رسیدگی به کفایت سیاسی بنیصدر در جلسه مورخ ۲۷ خرداد 1360 مجلس شورای اسلامی، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در روز ۲۸ خرداد ۱۳۶۰ با صدور اعلامیهای رسما آغاز مبارزه مسلحانه خود علیه جمهوری اسلامی و مردم ایران را اعلام کرد.
پس از طرح و تصویب عدم کفایت سیاسی بنیصدر، مرکزیت سازمان مجاهدین خلق میپنداشت میتواند با موجسواری بر شرایط پیش آمده در کشور، اهداف خود را که رسیدن به قدرت و جایگاه در نظام جدید بود، دنبال کند. اشتغال نیروهای نظامی و ارزشی کشور در جبهههای مقابله با رژیم بعث نیز این تحلیل را به سازمان داد که میتواند از این فرصت برای براندازی جمهوری اسلامی بهرهبرداری کند.
«سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام» که کتاب جامعی در ارتباط با منافقین است، در این باره مینویسد: «تصور سران سازمان مجاهدین خلق این بود که جمهوری اسلامی قادر نیست خود را جمعوجور کند و ضربه اول را پاسخ گوید، چرا که در تحلیل سازمان، افکار عمومی آماده قیام علیه نظام بود و از بعد نظامی هم نظام در اوج استیصال بود. عراق مرتب حمله میکرد و شهرها و مناطق متعددی هم در اشغال عراق بود. از نظر تشکیلاتی و سازماندهی نیز نظام توان و آمادگی سازمان دادن طرفدارانش را نداشت. از بعد اجتماعی هم مردم کاملا از نظام جدا شده و تحت تأثیر تبلیغات ۶ ماهه قبل از ۳۰ خرداد، آماده تغییر حاکمیت شده بودند. از بعد سیاسی و دیپلماتیک نیز کشورهای منطقه، آماده بودند به یک جایگزین که با آنها همگرایی بهتر و سنخیت بیشتر داشته باشد، تن دهند و آمریکا و اروپا هم نظر مساعد در این خصوص نشان داده بودند. از بعد اقتصادی نیز نظام در بدترین وضعیت و شرایط به سر میبرد و درگیر محاصره اقتصادی، عدم فروش نفت و هزینههای جنگ بود. مجموعه اینها نظام را در دیدگاه سازمان، بیآینده و در حال فروپاشی نشان میداد».
درگیریهای پراکنده مسلحانه و اقدام به بمبگذاری و آمادگی برای ترورهای گسترده مردم و مسؤولان توسط سازمان منافقین از فردای سیام خرداد آغاز شد.
اما آغاز علنی مرحله نظامی سازمان با آنکه ترورهای بسیاری از جمله ترور شهید بهشتی و اعضای حزب جمهوری اسلامی و ترور شهید باهنر و رجایی را به همراه داشت، آنطور که مورد انتظار منافقین بود، پیش نرفت و به نتیجه نرسید.
کتاب سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام مینویسد: «تنفر عمیق مردم از این حرکت و توقع آنها از دولت در سرکوب قاطع منافقین و برخورد محکم و تردیدناپذیر مقامات قضایی، کمیته و سپاه که متناسب با افکار عمومی عمل کردند، چنان ضربهای به سازمان زد که به هیچ عنوان تصورش را نمیکرد».
از آغاز مبارزه مسلحانه سازمان مجاهدین خلق علیه نظام و کشور، انفجار در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و انفجار هشتم شهریور همان سال، بزرگترین عملیاتی بود که سازمان تروریستی منافقین پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام داده بود.
در کتاب سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام میخوانیم: «به رغم عریان بودن انگیزهها و نحوه عملکرد سازمان که حتی از پیش از تحقیقات هم برای مردم روشن بود، به علت ابعاد و آثار گسترده داخلی و بینالمللی این اقدام، سازمان مسؤولیت انفجار ۷ تیر را صریحا اعلام ننمود، ضمن اینکه تلویحا و با کنایه روشنتر از تصریح آن را به خود نسبت میداد. انجمن دانشجویان مسلمان آمریکا که در سالهای ۶۰ و ۶۱ نقش ستاد سازمان در آمریکا را ایفا میکرد و مواضع آن را انتشار میداد، در اطلاعیه خود چنین اعلام نمود: «...انفجار ستاد حزب جمهوری اسلامی و متلاشی شدن بهشتی... مرگ بهشتی همان خواست به حق تودههای محروم بود».
رجوی در جمعبندی یکساله و موسی خیابانی نفر دوم سازمان، در نوار تحلیل تاریخچه سازمان - که اندک زمانی پیش از کشته شدنش در بهمن ۶۰ ضبط کرده بود - هر دو - به نوعی - از ضربه مهلک و ضربه اول (و مانند این تعبیرها) بعد از ۳۰ خرداد سخن راندند. خیابانی با اشاره به آغاز جنگ مسلحانه توسط سازمان پس از ۳۰ خرداد ۶۰، درباره انفجار حزب جمهوری اسلامی میگوید: «... صدای مهیب انفجار درست رأس ساعت ۹ یکشنبهشب، هفتم تیرماه، بلند شد؛ صدایی که نه تنها در سراسر ایران، بلکه در سراسر جهان طنین انداخت و شاید بتوان گفت که از فردای آن روز، رژیم امام خمینی دیگر مرده است».
پس از فاجعه انفجار هفتم تیر و حمایت گسترده مردم از امام خمینی(ره) و نظام جمهوری اسلامی، سازمان طرح بمبگذاری در «بیت امام» را دنبال کرد و بعد از ناکامی در این هدف، رئیسجمهور و نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران را هدف ترور قرار داد.
* ترور هزاران نفر از مردم ایران
مرداد 1360 مسعود رجوی، رهبر سازمان منافقین به همراه ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور معزول ایران، از کشور فرار کرد. با فرار رجوی علاوه بر اینکه مسؤولیت امور داخلی سازمان بر عهده موسی خیابانی قرار گرفت، اقدامات تروریستی سازمان هم وارد فاز جدیدی شد. دیگر تنها مسؤولان نظام هدف اصلی جوخههای ترور سازمان تروریستی مجاهدین خلق نبودند، بلکه هر فرد عادی در جامعه به عنوان هدف ترور سازمان به شمار میرفت و ممکن بود توسط این سازمان به شهادت برسد. چنانکه در پی ترورهای منافقین، بیش از 12 هزار نفر از مردم ایران به شهادت رسیدند.
بنا بر نوشته کتاب سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، «کارنامه سازمان در نیمه دوم سال ۱۳۶۰، بر اساس عملکرد متغیر و تحلیلهای متشتت، بسیار متفاوت است. در اکثر عملیات انجام شده تروریستی، ترورشدگان از شاغلان صنوف آزاد، مثل جگرفروش، خواربارفروش، پارچهفروش، نانوا، سبزیفروش و بنگاهی (معاملات ملکی) بودند. سازمان در اوج بیخطی، گرفتار تاکتیک پاندولی شده بود و به هر هدفی که در دسترس قرار میگرفت، شلیک میکرد».
سرانجام اواخر سال ۶۰ بر اساس طرح هماهنگ اطلاعات سپاه پاسداران و دادستانی انقلاب اسلامی مرکز، با شناسایی ردهای اطلاعاتی و عملیات منظم تعقیب و مراقبت، پایگاه مرکزیت سازمان در شمال تهران ضربه خورد. ۱۹ بهمن ۱۳۶۰، موسی خیابانی و اشرف ربیعی (همسر اول مسعود رجوی) به همراه تعدادی از اعضای کادر و محافظان خود در درگیری و تیراندازی متقابل کشته شدند.
کتاب مذکور در تحلیل شرایط سازمان پس از ضربه 19 بهمن مینویسد: «ضربه استراتژیک و مهم ۱۹ بهمن، که طی آن مسؤول داخل کشور و نفر دوم سازمان کشته شد، سقوط تدریجی تشکیلات داخل را در پی داشت. در سطح تشکیلات، این ضربه موجب پاره شدن رشته ارتباط و اتصال بخشها با فرماندهی داخل کشور شد. در سطح سیاسی، قدرتمندی تشکیلات سازمان را برای قدرتهای حامی آن زیر سوال برد و هواداران را به انفعال واداشت. در سطح روانی، هم مرکزیت و هم اعضا را در حالت تدافع محض و ترس از سرایت ضربه به بخشهای دیگر قرار داد. در سطح عمل نظامی، مجموعه عملیات تروریستی سازمان با بحران مواجه شد و حفاظت کامل و اولویت برنامههای تأمینی و حفاظتی در دستور کار قرار گرفت. این ضربه، برای نهادهای ضد تروریست کشور که عمدتا با اتکا به اطلاعات و پشتیبانی اقشار مختلف مردم و ایثارگری نیروهای وفادار انقلاب، عمل میکردند، راهگشای ضربات بعدی به ماشین ترور سازمان بویژه در اردیبهشت و خرداد ۱۳۶۱ شد».
* زیر چتر صدام
پس از اینکه سازمان ضربات متعددی را متحمل شد، مرکزیت تصمیم گرفت سازمان را از ایران به فرانسه کوچ دهد اما حضور در فرانسه نمیتوانست منافقین را در براندازی نظام حاکم بر ایران یاری کند. از همین رو سازمان مجاهدین خلق تصمیم گرفت به خدمت رژیم بعث عراق درآید. سازمان مجاهدین خلق در حالی به عراق رفت و به همکاری با صدام پرداخت که رژیم بعث عراق در اوج جنگ با ایران بود. بهتر بخواهیم بگوییم، سازمان به درجهای از خیانت به مردم ایران رسیده بود که حاضر شد در خلال جنگ تحمیلی، به همراه صدام علیه کشور ایران بجنگد. اما این همکاری به یک باره اتفاق نیفتاد و ریشه در سالها روابط دوستانه سازمان و رژیم بعث داشت.
بنا بر نوشته کتاب سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، «دولت بعث عراق، از ابتدا مجاهدین خلق را متحد خویش میشناخت. سابقه همکاری استراتژیکی و تاکتیکی - توأمان- بین این دو به اوایل دهه ۱۳۵۰ میرسید. از این رو عراق پیش از شروع جنگ تحمیلی، برنامههای خود را برای تبلیغ این گروه آغاز کرد. بیان سوابق گذشته سازمان مجاهدین خلق و پخش زندگینامه بنیانگذاران و برخی کادرهای سازمان که به دست رژیم شاه کشته شده بودند، از طریق برنامه فارسی رادیو بغداد در زمستان ۵۸ و بهار و تابستان ۵۹، از جمله این برنامههای تدارکاتی و روانی بود. با شروع جنگ بین ۲ کشور، پروژه بهرهبرداری از مجاهدین به نتیجه خود نزدیک شد، در آستانه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ و پس از آن، ارتباط برنامهریزی شده و جدی بین این دو برقرار شد. اندکی بعد عراق به مثابه پشتیبان تغذیهکننده نیروهای سازمان عمل میکرد. نیروهایی از کردستان عراق برای عملیات به داخل خاک ایران نفوذ میکردند. چندی بعد شرایط استقرار و نصب «رادیو مجاهد» و بهرهبرداری از راههای ارتباطی بین بغداد و اروپا، برای آن دسته از کادرهای مجاهدین خلق که در استتار و مخفیانه تردد میکردند، فراهم شد».
سازمان در طول سالهای استقرار در عراق با استناد به انجام ترورهای متعدد مدعی کشتن عناصر فعال حکومت در جریان این ترورها بود تا توجه بیش از پیش صدام برای پشتیبانی از این گروه تروریستی را به دست آورد.
مرکزیت سازمان مجاهدین خلق، مشخصا مسعود رجوی، با این تصور که سرنوشت جمهوری اسلامی به نتیجه جنگ عراق علیه ایران گره خورده و با توجه به اینکه ابرقدرتها مایل نبودند ایران در جنگ پیروز شود و بنابراین رژیم صدام در نهایت بازنده نخواهد بود، در چارچوب طرح آمریکا و متحدانش برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، رسما و علنا در کنار عراق قرار گرفت. از همین رو در خرداد 65 وارد عراق شد.
کتاب سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام در این باره مینویسد: «پس از ورود رجوی به عراق، نیروهای نظامی سازمان که از سال ۶۱ بتدریج در کردستان عراق مستقر شده بودند و سایر نیروهای گردآوری شده از داخل ایران و ترکیه و پاکستان، در داخل قرارگاههای تشکیلاتی سازماندهی شدند و سلسله عملیات متعددی را در طول نوار مرزی ایران با حمایت و پشتیبانی ارتش عراق علیه نیروهای ایران در مناطقی مانند سردشت، دهلران، مریوان، سرپل ذهاب، جنوب بانه و ارتفاعات کرمانشاه به انجام رساندند. در این عملیاتها تلفات جانی و تسلیحاتی قابل توجهی به برخی یگانها و پایگاههای پراکنده نیروهای نظامی ایران وارد شد».
* تمجید صدام از سازمان منافقین
همکاری سازمان با رژیم بعث عراق علیه ایران آنقدر پیش رفته و به حدی رسیده بود که صدام هشتم تیر ۱۳۶۷ طی یک سخنرانی درباره جنگ عراق و ایران درباره سازمان رسما اینگونه اظهار نظر کرد: «عراق به سطحی از آگاهی رسیده است که اگر روزی حس کند نابودی دشمن در سرزمینش خدمت به صلح است، به آن دست خواهد زد. اگر ایران به هیچیک از این مسائلی که من اشاره کردم توجه نکند، مردم خودشان آنها را مجبور خواهند کرد به صلح تن در دهند و این چیزی است که به آن ایمان راسخ دارم و قهرمانیهای مجاهدین خلق در مهران مؤید این سخن است. بالاخره روزی خواهد رسید که برای جنگیدن کسی به کمک آنها نخواهد آمد و بعد از مدتی خواهید دید چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همینطور پیوستن مردم ایران را به صفوف آنها خواهند دید».
پس از اینکه جمهوری اسلامی ایران قطعنامه 598 را پذیرفت و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران پس از 8 سال به پایان رسید، سازمان مجاهدین خلق با پشتیبانی صدام، در پی انجام عملیات بزرگی علیه جمهوری اسلامی ایران برآمد؛ عملیاتی موسوم به «فروغ جاویدان».
مرداد ۶۷ یگانهای ارتش آزادیبخش منافقین با پشتیبانی و حمایت لجستیکی ارتش بعث عراق، از مرزهای غربی ایران وارد کشور شده و با انبوه تانکها و نفربرها و جیپها، پس از اشغال شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب و اسلامآباد غرب و ارتکاب جنایت در این مناطق، راهی کرمانشاه شدند تا پس از تصرف این شهر و سپس همدان، به پایتخت حمله کنند.
اما این حمله، در تنگه چهارزبر متوقف شد و با سازماندهی نیروهای مسلح ایران، ستون نظامی منافقین متلاشی شد. عملیات پیروزیبخش نیروهای نظامی علیه منافقین، به عملیات «مرصاد» معروف شد.
با عملیات مرصاد، تهماندههای سازمان مجاهدین خلق که اقدامات مسلحانه خود علیه مردم ایران را در خرداد 60 آغاز کرده بود، از بین رفتند و این سازمان دیگر محلی از اعراب نداشت. اگرچه ترورهای گروهک نفاق به صورت پراکنده ادامه پیدا کرد. ترور شهید سپهبد علی صیادشیرازی و همچنین ترور شهید لاجوردی از جمله این اقدامات تروریستی منافقین بود.
اگرچه با حمله آمریکا به عراق، صدام و رژیم بعث قدرت را از دست دادند اما سازمان مجاهدین خلق همچنان در اردوگاه اشرف حضور داشت تا اینکه پس از قدرت گرفتن گروههای شیعی در عراق، سازمان مجبور به ترک اشرف شد و هماکنون بازماندههای این گروهک در آلبانی به سر میبرند.
نکته جالب توجه در ارتباط با وضعیت کنونی گروهکی به نام سازمان مجاهدین خلق این است که این گروه در حالی امروز صرفا در حد برگزاری تجمع چند نفره ضدایرانی در خارج از کشور و میزبانی از قاتلان قهرمان ملی ایران میتواند هدف براندازی خود را دنبال کند، که 4 دهه قبل در چنین روزی با رویای براندازی جمهوری اسلامی ایران دست به اسلحه برد و در این مسیر علاوه بر اینکه هزاران نفر از مردم ایران را ترور کرد، حاضر شد برای همیشه خفت «بیوطنی» را هم به جان بخرد به طوری که سالها بعد هم اگر شهروندی از ایران بخواهد برای بیوطنی و خیانت نمونه جامع و کاملی مثال بزند، بیشک سازمان مجاهدین خلق نخستین گزینه خواهد بود که به ذهنش میرسد.
ارسال به دوستان
هشدار نخستوزیر انگلیس و دبیرکل ناتو درباره طولانی شدن جنگ اوکراین
وحشت غرب از ادامه جنگ اوکراین
رئیس بانک جهانی با اشاره به تحمیل رکود تورمی در غرب: جنگ احتمالا منجر به «چند سال تورم بالاتر از متوسط و رشد کمتر از متوسط» خواهد شد
گروه بینالملل: بوریس جانسون، نخستوزیر بریتانیا و ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو به متحدان غربی هشدار دادهاند که برای جنگ طولانی در اوکراین آماده شوند، زیرا نیروهای روس حملات خود را به مواضع اوکراین در شرق این کشور تشدید کردهاند.
هشدارهای جداگانه جانسون و استولتنبرگ در روز شنبه زمانی صادر شد که ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین از خطوط مقدم در مناطق جنوبی میکولایف و اودسا بازدید کرد و وعده پیروزی در برابر روسیه داد. نخستوزیر انگلیس که کشورش به دلیل پدید آمدن بحرانهای سیاسی و دیپلماتیک متعدد در سالهای اخیر با روسیه، مواضع تندتری نسبت به دیگر کشورهای اروپایی علیه مسکو اتحاذ کرده است خواستار حمایت مستمر از اوکراین شد و گفت حامیان خارجی این کشور باید آرامش خود را حفظ کنند تا مطمئن شوند که «استقامت استراتژیک برای بقا و در نهایت پیروز شدن» را دارند.
نخستوزیر انگلیس در مقاله 1000 کلمهای برای ساندی تایمز از «حیاتی بودن زمان» در مقطع کنونی صحبت و تاکید کرد: «همه چیز به این بستگی دارد که آیا اوکراین میتواند سریعتر از روسیه تواناییاش برای دفاع از خاک خود را تقویت کند یا خیر. وظیفه ما این است که وقت خود را در کنار اوکراین قرار دهیم». او در این مقاله از ترسیم «طرح 4 مادهای تامین مالی مداوم» اوکراین خبر داد که سطوح آن باید برای «سالهای آینده» حفظ شود. این در حالی است که جانسون درگیر مبارزه با تورم در بالاترین حد 40 سال اخیر و افزایش قیمت سوخت در این کشور است.
ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو نیز در سخنانی خواستار ادامه حمایت از اوکراین شد و در مصاحبه با نسخه هفتهنامه روزنامه آلمانی «بیلد» که یکشنبهها منتشر میشود، گفت تهاجم روسیه به اوکراین ممکن است سالها طول بکشد. او در بخش دیگری از سخنانش در تایید مجدد اظهارات قبلی خود گفت متحدان ناتو در صورت تصمیم به پیوستن به ائتلاف نظامی از فنلاند و سوئد «با آغوش باز» استقبال میکنند. وی تاکید کرد: عرضه تسلیحات پیشرفته به سربازان اوکراینی شانس آزادسازی منطقه شرقی دونباس از کنترل روسیه را افزایش میدهد. با این حال، او نسبت به طولانی شدن جنگ در اوکراین هشدار داد و گفت: «ما باید برای این واقعیت آماده شویم که ممکن است جنگ سالها طول بکشد». در همین حال دبیرکل ناتو پوتین را تنها شخصی معرفی کرد که میتواند جنگ را پایان دهد.
وی پیشتر نیز در مصاحبهای با تارنمای یونانی کاپیتال گفته بود: ما باید برای این واقعیت آماده باشیم که جنگ میتواند برای مدتی طولانی ادامه یابد. وی به کشورهای عضو ناتو توصیه کرده بود به فکر تجهیزات کافی باشند. ند پرایس، سخنگوی کاخ سفید نیز بهتازگی اعلام کرد: «جنگ در اوکراین طولانی خواهد بود و باید برای آن آمادگی داشته باشیم».
این اظهارات در حالی مطرح شده که امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه 2 روز پس از حمله روسیه به اوکراین از لزوم آماده شدن جهان برای جنگ طولانی مدت خبر داد. رئیسجمهور فرانسه 26 فوریه اعلام کرد جهان باید خود را برای جنگ طولانی در اوکراین آماده کند. مکرون آن زمان در افتتاحیه نمایشگاه کشاورزی پاریس که رویدادی مهم برای اظهارنظر چهرههای سیاسی است، گفت: دولت در حال آمادهسازی برنامه تابآوری برای مقابله با پیامدهای اقتصادی این بحران است. وی افزود: جنگ به اروپا بازگشته است. این جنگ ادامه خواهد داشت و برای دنیای کشاورزی بیعواقب نخواهد بود. رئیسجمهور فرانسه خطاب به مسؤولان اصناف کشاورزی و فعالان آن بر لزوم همراهی آنان در زمینه هزینهها و تاثیرات مالی این بحران، تاکید کرد.
پیشبینیهای فوق از آن جهت اهمیت دارد که مدت درگیریهای شرق اروپا تاثیر مستقیمی بر مسائل گوناگون از جمله صنایع نظامی، امنیت غذایی، رشد جهانی اقتصاد، بهای جهانی انرژی و... دارد. با توجه به تاثیرپذیری غیرقابل انکار هزینههای انرژی و سفره مصرفکنندگان از جنگ روسیه- اوکراین، هر چه این درگیریها بیشتر به طول انجامد، فشار بیشتری بر مصرفکنندگان وارد خواهد شد و دولتهای دخیل در این وقایع باید اذهان عمومی را آماده کرده و تلاش بیشتری را صرف آرام کردن شهروندان خود کنند.
* انتقام رکود تورمی پوتین
هشدار مجدد دبیرکل ناتو و نخستوزیر انگلیس نسبت به طولانی شدن جنگ اوکراین و تبعات آن برای غرب بار دیگر این گزاره را در افکار عمومی روشن کرد که تحریمهای اقتصادی غرب علیه روسیه آنطور که باید این کشور را تحت فشار قرار نداده است. هفتهنامه اقتصادی «فورچون» در مطلبی با عنوان «همه گفتند جنگ پوتین اقتصاد روسیه را نابود میکند اما او آمریکا را هم میکشد»، نوشت: آمریکاییها در میان رکود بازار سهام، تورم فزاینده و ترس از رکود فزاینده در حال سرگیجهاند، در جایی که ولادیمیر پوتین احتمالا درباره آن لبخند میزند. در میان همه هرجومرجها، تورم به بزرگترین نگرانی مالی تقریبا هر آمریکایی تبدیل شده است، زیرا قیمت همه چیز از گاز گرفته تا خواربار افزایش مییابد. دلایل متعددی وجود دارد که تورم در ماه گذشته به بالاترین میزان در 40 سال گذشته یعنی 8.6 درصد رسیده است، از جمله افزایش اجارهبها و هزینههای نیروی کار. اما اقتصاددانان میگویند که عامل اصلی، تهاجم روسیه به اوکراین و اختلال متعاقب آن در عرضه کالاهاست.
تهاجم روسیه به اوکراین در ماه فوریه بلافاصله اقتصاد جهانی را بر هم زد و بازارهای بینالمللی را در بلاتکلیفی فرو برد. برخی کالاها، از جمله نفت و مواد غذایی به دلیل محدودیت عرضه از اوکراین و روسیه، بیثبات بودهاند.
در واکنش به این تهاجم، قدرتهای غربی مجموعهای فلجکننده از تحریمها را علیه اقتصاد روسیه به اجرا گذاشتند. صدها شرکت بینالمللی این کشور را ترک کردند و انزوای بعدی روسیه منجر به کاهش 3.5 درصدی تولید ناخالص داخلی روسیه در ۳ ماهه اول شد. اما حتی در حالی که اقتصاد روسیه این درد را احساس میکند، ولادیمیر پوتین همچنان قیمتهای جهانی انرژی و مواد غذایی را دیکته میکند. تحریمهای غرب به دلیل افزایش اخیر قیمتهای انرژی که باعث تعطیلی کارخانهها و رشد کندتر در سراسر ایالات متحده و اروپا شده، منجر به آسیب رساندن به ایالات متحده و سایر نقاط جهان شده است و ثابت میکند روسیه بیش از آنچه رهبران غربی فکر میکردند، اهرم فشار دارد. اگر جنگ ادامه یابد، موسسات مالی جهانی از جمله بانک جهانی میگویند میتواند عواقب جدیتری برای اقتصاد ایالات متحده داشته باشد. کارشناسان زنگ خطر درباره تهدید مالی دیگری را به صدا درآوردهاند که در دهههای گذشته دیده نشده است: «رکود تورمی»، ترکیبی سمی از تورم بالا و رشد آهسته. دیوید مالپاس، رئیس بانک جهانی اخیرا در آخرین پیشبینی اقتصادی این موسسه نوشت: «در میان جنگ اوکراین، تورم فزاینده و افزایش نرخ بهره، انتظار میرود رشد اقتصاد جهانی در سال 2022 کاهش یابد». مالپاس افزود: جنگ احتمالا منجر به «چند سال تورم بالاتر از متوسط و رشد کمتر از متوسط» خواهد شد. این- رکود تورمی - پدیدهای است که جهان از دهه 1970 شاهد آن نبوده است.
از زمان آغاز جنگ، موجی از تحریمهای غرب اقتصاد روسیه را تحت تأثیر قرار داده است که با خروج صدها شرکت خارجی تا حد زیادی ارتباط این کشور با اقتصاد جهانی را قطع کرد. اما در حالی که تحریمها برای شهروندان عادی روسیه وحشیانه بوده و با وجود نرخ تورم روسیه که در حال حاضر 20 درصد است، بخش عظیم نفت و گاز این کشور همچنان نقش بزرگی را در بازارهای جهانی انرژی ایفا میکند و احتمالا برای مدتی این نقش را ادامه خواهد داد. اتحادیه اروپایی متعهد شده است تا قبل از پایان سال، 90 درصد وابستگی خود به واردات نفت روسیه را کاهش دهد اما این قاره همچنان بیش از نیمی از کل صادرات نفت روسیه را خریداری میکند و ممکن است مدتی طول بکشد تا غرب بتواند به طور کامل خود را از سوختهای فسیلی روسیه دور کند. حتی اگر اروپا بتواند وابستگی خود به روسیه را کاهش دهد، این کشور همچنان به دنبال معاملات سودآور انرژی با چین و هند است.
* رئیس روسنفت: اروپا در حال خودکشی انرژی است
«ایگور سچین» رئیس شرکت نفتی «روسنفت» گفت کشورهای اروپایی با اعمال محدودیت علیه روسیه، در حال شلیک به پاهای خود هستند. وی که در مجمع بینالمللی اقتصادی سنتپترزبورگ صحبت میکرد، گفت: «اروپا با اعمال تحریمها علیه روسیه در حال خودکشی انرژی است». پیشتر نیز «ولادیمیر پوتین» رئیسجمهور روسیه گفته بود که تحریمها شمشیر دولبه بود و سران کشورهای اروپایی با اعمال محدودیتها علیه روسیه، ضربه چشمگیری به اقتصادهای خود وارد آوردهاند. وی افزود که خسارتهای مستقیم اتحادیه اروپایی از تحریمها میتواند از 400 میلیارد دلار در یک سال فراتر رود و هزینه آن نیز بر دوش شهروندان اتحادیه اروپایی خواهد بود.
ارسال به دوستان
خلأ مدیریت در حوزه بازیسازی و انیمیشن، فعالیت هنرمندان ایرانی برای شرکتهای خارجی را تسهیل کرده است
سرگرمی صنعتیسازی میخواهد
گروه فرهنگ و هنر: فعالسازی ظرفیت گرافیک و انیمیشن که یکی از پایههای طراحی بازیهای رایانهای است، میتواند نقطه عطف تغییرات اساسی در این حوزه باشد اما نه بخش خصوصی و نه نهادهایی که میتوانند این حوزه را فعال کنند، اقدام درخوری انجام ندادهاند.
به گزارش «وطنامروز»، در حالی که طراحان و گرافیستهای بسیاری، از جوانان و فارغالتحصیلان خوشذوق و توانای ایرانی تحت سفارش شرکتهای ترکیهای و هندی در حوزه انیمیشن و بازیهای رایانهای مشغول به کار شدهاند و اتفاقا درآمدهای خوبی را کسب میکنند، فضای بازیهای رایانهای در داخل کشور ظرفیت و امکان استفاده از این هنرمندان را به وجود نیاورده است. در شرایطی که میشد بسیاری از هنرمندان حوزه گرافیک در خدمت کمپانیهای داخلی به منظور توسعه صنعت انیمیشن داخل و در فرآیند پذیرفتن سفارشهای کلان درآیند اما عدم مدیریت و نابلدی مواجهه با هنرمندان، نابلدی در مدیریت فرهنگی و ناتوانی در تشخیص اولویتهای منطقهای و جهانی موجب شده است نیروهای ایرانی در پراکندگی و به صورت جزیرهای به خدمت کارفرماهای متعددی که در این حوزه وجود دارند، درآیند و اثر وضعی کلی در صنعت انیمیشن ایرانی و بازیهای رایانهای نداشته باشند.
از سوی دیگر میبینیم در تبلیغات متعددی که در فضای مجازی منتشر میشود، برای پذیرش دانشجویان و علاقهمندان حوزه انیمیشن در کشورهایی مانند ترکیه و کانادا، فعالیتهای فراوانی انجام میشود. در یکی از این تبلیغات با معرفی 13 گام برای پذیرش در حوزه انیمیشن تلاش شده است جوانانی که آشناییهای اندکی با این حوزه دارند را نیز برای مهاجرت تشویق کنند. از آنجا که حوزه انیمیشن امروز به یکی از پولسازترین رشتهها و مشاغل در حوزه هنر تبدیل شده است، طبیعی است که این تبلیغات بینتیجه نمیماند. این در حالی است که عمده استعدادهای حوزه انیمیشن در صورت تامین مالی مناسب در داخل کشور میتوانند باعث صنعتی شدن انیمیشن ایرانی شوند و هر کدامشان به عنوان یکی از مدیران پروژههای بزرگ بینالمللی یا صاحبان کمپانیهای انیمیشن که میتوانند سفارشهای منطقهای و جهانی داشته باشند، به فعالیت بپردازند. در واقع نهتنها از نیروهای ایرانی که در حوزه انیمیشن وجود دارند، بدون مهاجرت، برای تولید انیمیشنهای خارجی استفاده میشود، بلکه بسیاری از آنها برای حضور در کشورهای دیگر تشویق میشوند. انیمیشنسازی یکی از بزرگترین صنعتهای حوزه سرگرمی و رسانه است و تنها در کشور انگلستان حدود ۳ هزار نفر در حوزه انیمیشن مشغول به کار هستند و ۳۰۰ استودیوی انیمیشنسازی وجود دارد. فارغالتحصیلان رشته انیمیشن میتوانند در استودیوها مشغول به کار شوند یا به صورت آزاد کار کنند. در بازیهای رایانهای نیز به همین شکل دانشجویان و فارغالتحصیلان فراوانی وجود دارند که به خاطر عدم بازار مناسب در حوزه سرگرمی داخلی مجبور به مهاجرت یا کار برای کمپانیهای خارجی میشوند. این امر البته فینفسه اتفاق خوبی است، چرا که موجب تربیت خودکار نیروهای مناسب برای انواع فعالیتهای مربوط به حوزه انیمیشن و بازیسازی میشوند اما جای تاسف و افسوس آنجاست که در سایه مدیریت توانمند میشد به جای تربیت کارگران بازیساز، صنعت بازیسازی را راه انداخت و هر کدام از کارشناسان فعلی را تا مرحله مدیریت امور مربوط به بازیسازی ارتقا داد. صنعت بازیسازی به تخصصهای متعددی نیازمند است که در همه این حوزهها به صورت متوازن به سمت پیشرفت حرکت نشده است. به عنوان مثال میزان توانمندی و دانش در هوش مصنوعی یا توسعه نرمافزار با صنعت سهبعدیسازی، پویانمایی یا گرافیک و برنامهنویس موازی برابر نیست. آنچه یک صنعت میسازد، توسعه متوازن مجموعه این تخصصها ذیل یک کمپانی بزرگ است؛ تیمها در همین فرآیند شکل میگیرند. برای صنعت شدن، آموزش و دانشگاه نقش مهمی دارند که امروز بخوبی ایفاگر نقش خود نیستند. از این منظر تولید منابع آموزشی با کیفیت مانند فیلمهای آموزشی، تالیف و ترجمه کتابهای تخصصی، تولید آموزشهای تخصصی و عملی در این زمینه، همکاری اساتید دانشگاهها با بخش صنعت و شرکتها جهت انتقال دانش و آموزش در این زمینه جهت تربیت متخصصان، ایجاد رشته بازیسازی و بها به آن در کشور جهت تربیت نیروی متخصص و همکاری شرکتها یا دانشگاههای ایران با شرکتها یا دانشگاههای خارجی جهت به دست آوردن دانش و کسب تجربه در این زمینه از مجموعه نیازهای ضروری برای صنعتی شدن بازیهای رایانهای محسوب میشود.
***
نمایشگاه بازی و سرگرمیهای جدید آبانماه برگزار میشود
مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای گفت: نمایشگاه بازی و سرگرمیهای جدید دهه سوم آبانماه امسال برگزار میشود. به گزارش مهر، سیدصادق پژمان، مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای با اشاره به برگزاری هفته گیم در نیمه دوم سال گفت: دهه سوم آبان، هفته گیم را برگزار خواهیم کرد که در این رویداد تولیدکنندگان حوزه بازی و سرگرمی در قالب نمایشگاهی دور هم جمع خواهند شد. وی افزود: نمایشگاه بازی و سرگرمیهای جدید دهه سوم آبانماه در مصلای تهران برگزار خواهد شد و در این نمایشگاه همه تولیدکنندگان حوزه بازیهای دیجیتال و سرگرمیهای نوین دور هم جمع میشوند تا ارتباطی مستقیم با مردم برقرار کنند. مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای در ادامه گفت: طی هفته گیم اتفاقات خوبی خواهد افتاد. امیدواریم در هفته گیم بتوانیم شاهد نتایج و دستاوردهای مثبتی باشیم. مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای در پایان گفت: در بخشی از این نمایشگاه ناشران خارجی برای سرمایهگذاری و نشر بازیها حضور خواهند داشت که این امر میتواند اتفاق مثبتی باشد. همچنین در این نمایشگاه شاهد برگزاری دورههای آموزشی به صورت مجازی و حضوری خواهیم بود که با حضور مدرسان خارجی و به صورت کارگاههای آموزشی خارجی برگزار خواهد شد.
ارسال به دوستان
تحلیل «نشنال اینترست» از اظهارات اخیر پوتین
جهان تکقطبی پایان یافت
در حالی که ولادیمیر پوتین پایان «جهان تکقطبی» را پس از ۳ ماه از حمله روسیه به اوکراین اعلام میکند، شکافها در کمپین فشار حداکثری غرب علیه مسکو شروع به گسترش میکند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، از سخنرانی خود در مجمع بینالمللی اقتصاد در سنپترزبورگ در روز جمعه، برای محکوم کردن شدید واکنش غرب به حمله روسیه به اوکراین استفاده کرد. پوتین در این سخنرانی گفت: «یکسال و نیم پیش، در سخنرانی خود در مجمع داووس، تاکید کردم دوران نظم جهانی تکقطبی به پایان رسیده است. میخواهم با این گزاره شروع کنم، این یک واقعیت اجتنابناپذیر است. این [نظم جهانی تکقطبی] پایان یافته است، بهرغم همه تلاشها [ی غرب] برای حفظ آن به هر وسیله ممکن. تغییر، مسیر طبیعی تاریخ است...». او در بخش دیگری از سخنانش گفت: «هنگامی که آنها در جنگ سرد پیروز شدند، ایالاتمتحده خود را نماینده خدا روی زمین اعلام کرد؛ افرادی که هیچ مسؤولیتی ندارند و فقط منافعشان را دنبال میکنند. آنها آن منافع را مقدس اعلام کردهاند. آنها ظاهرا توجه نکردهاند که مراکز قدرتمند جدیدی به وجود آمدهاند و هر روز بزرگتر میشوند. هر یک از آنها نظامهای سیاسی و نهادهای اجتماعی خود را توسعه میدهند، مدلهای رشد اقتصادی خود را محقق میکنند و البته حق دفاع از خود و تضمین حاکمیت ملی خود را دارند». پوتین موضع خود (درباره جنگ اوکراین) را تکرار کرد و ادامه داد کرملین به دلیل امتناع غرب از رسیدگی به نگرانیهای امنیتی مشروع روسیه، «مجبور» شد حمله به اوکراین را آغاز کند که در روسیه از آن به عنوان «عملیات نظامی ویژه» یاد میشود. وی گفت: «غرب اساسا از انجام تعهدات قبلی خود سر باز زده است. در شرایط کنونی، در مواجهه با تهدیدها و خطرات فزاینده برای ما، تصمیم روسیه برای انجام عملیات ویژه نظامی اجباری شد. این امر بدونشک دشوار اما اجباری و ضروری بود». پوتین افزود: «آنها (غربیها) در تلاشند در برابر جریان تاریخ مقاومت کنند. آنها به قرن گذشته فکر میکنند. آنها در اسارت توهمات خود درباره کشورهای خارج از بهاصطلاح میلیارد طلایی هستند. آنها هر چیز دیگری را به عنوان حاشیه، حیاط خلوت خود میبینند. آنها با این مکانها به عنوان مستعمرات خود رفتار میکنند و با مردم ساکن در آنجاها به عنوان شهروندان درجه 2 رفتار میکنند، زیرا آنها خود را استثنایی میدانند. اگر آنها استثنایی باشند، به این معنی است که بقیه از دسته دوم هستند». اشاره پوتین به نظریهای بود که در فرهنگ روسی رایج است. بر اساس این نظریه، غربیها - که از آنها به عنوان «میلیارد طلایی» یاد میشود - ثروت خود را از طریق استثمار سیستماتیک و سلطه بر جهان غیرغربی جمعآوری و حفظ میکنند.
پوتین در ادامه رژیم تحریمهای غرب را که پس از تهاجم روسیه به اوکراین به وجود آمد محکوم کرد و آن را «دیوانگی» خواند. پوتین گفت: «سرعت برقآسای تحریم اقتصادی» غرب نهتنها نتوانسته روسیه را فلج کند، بلکه «خسارت متقابل و حتی بزرگتری» را به اروپا و ایالاتمتحده وارد کرده است.
به نظر میرسد برخی سیاستگذاران غربی هم به طور ضمنی با ارزیابی پوتین موافق هستند. بلومبرگ اوایل این هفته گزارش داد چندین مقام دولت بایدن اکنون به طور خصوصی ابراز نگرانی میکنند که مجازاتها [ی اقتصادی علیه روسیه] تورم و ناامنی غذایی را تشدید میکند. روسیه با افزایش قیمت انرژی و تعمیق روابط مالی با کشورهای کلیدی، که از همراهی با تحریمهای غرب امتناع کردهاند، پیشبینیهای دولت بایدن درباره فروپاشی قریبالوقوع اقتصادیاش را به چالش کشیده است.
کارشناسان میگویند اثرات تحریمهای غرب بر روسیه ممکن است سالها طول بکشد تا به طور کامل تحقق یابد. «جانیس کلوگه» دستیار ارشد مؤسسه امور بینالملل و امنیت آلمان، به والاستریت ژورنال گفت: «مشکلات اقتصادی روسیه در تابستان و تا پاییز افزایش خواهد یافت اما بتدریج». حتی در این صورت، هیچ تضمینی وجود ندارد که درد فشار اقتصادی آینده در چنان مقیاسی احساس شود که باعث ایجاد تغییراتی در تفکر استراتژیک کرملین شود یا جنگ در اوکراین را برای روسیه گران تمام کند. «دیوید آراخامیا» مذاکرهکننده اوکراینی با اشاره به قیمت بالای نفت گفت 4 سال طول میکشد که روسیه تمام فشار تحریمها را احساس کند. آراخامیا در گزارش «آکسیوس» نوشت: «سوال این است: آیا ما (اوکراین) تا 3 یا 4 سال دیگر هنوز اینجا هستیم تا از نمایش لذت ببریم؟!».
مارک اپیسکوپوس
گزارشگر امنیت ملی «نشنال اینترست»
ارسال به دوستان
هواپیمای ونزوئلایی به خاطر تحریم سوخت توقیف شد
آرژانتین تکذیب کرد
رئیسجمهور آرژانتین روز یکشنبه ادعاهای اخیر درباره زمینگیر شدن یک هواپیمای ونزوئلایی با سرنشینان ایرانی را رد کرد. به نوشته روزنامه «بوئنوسآیرس تایمز»، آلبرتو فرناندز گفت علت زمینگیر شدن این هواپیما در آرژانتین، «مشکل در سوختگیری» بوده و ارتباطی با خدمه ایرانی نداشته است. رئیسجمهور آرژانتین افزود که این هواپیما به خاطر تحریمهای آمریکا علیه ونزوئلا، برای سوختگیری در کشورش با مشکل مواجه شده است.
این مقام آرژانتینی همچنین توضیح داد اخبار دروغ در این زمینه، توسط رقبای سیاسی دولت وی منتشر شدهاند.
این روزنامه در ادامه نوشت: این هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ باری، حامل قطعات خودرو بوده و ۱۴ فرد ونزوئلایی و ۵ فرد ایرانی در آن حضور داشتهاند. این هواپیما ششم ماه جاری میلادی (۲ هفته پیش) از مکزیک وارد آرژانتین شد. ۲ روز بعد، از ورود این هواپیما به اروگوئه جلوگیری شد و به ناچار به آرژانتین بازگشت. این روزنامه به نقل از مقامات ایرانی هم نوشت: هواپیمای نامبرده را یکی از زیرمجموعههای شرکت «کانویاسا» ونزوئلا که تحت تحریمهای آمریکا قرار دارد سال گذشته از شرکت هواپیمایی «ماهان» ایران خریداری کرده است.
ارسال به دوستان
پوتین: «جهان تکقطبی» پایان یافت
در حالی که ولادیمیر پوتین پایان «جهان تکقطبی» را پس از ۳ ماه از حمله روسیه به اوکراین اعلام میکند، شکافها در کمپین فشار حداکثری غرب علیه مسکو شروع به گسترش میکند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، از سخنرانی خود در مجمع بینالمللی اقتصاد در سنپترزبورگ در روز جمعه، برای محکوم کردن شدید واکنش غرب به حمله روسیه به اوکراین استفاده کرد. پوتین در این سخنرانی گفت: «یکسال و نیم پیش، در سخنرانی خود در مجمع داووس، تاکید کردم دوران نظم جهانی تکقطبی به پایان رسیده است. میخواهم با این گزاره شروع کنم، این یک واقعیت اجتنابناپذیر است. این [نظم جهانی تکقطبی] پایان یافته است، بهرغم همه تلاشها [ی غرب] برای حفظ آن به هر وسیله ممکن. تغییر، مسیر طبیعی تاریخ است...». او در بخش دیگری از سخنانش گفت: «هنگامی که آنها در جنگ سرد پیروز شدند، ایالاتمتحده خود را نماینده خدا روی زمین اعلام کرد؛ افرادی که هیچ مسؤولیتی ندارند و فقط منافعشان را دنبال میکنند. آنها آن منافع را مقدس اعلام کردهاند. آنها ظاهرا توجه نکردهاند که مراکز قدرتمند جدیدی به وجود آمدهاند و هر روز بزرگتر میشوند. هر یک از آنها نظامهای سیاسی و نهادهای اجتماعی خود را توسعه میدهند، مدلهای رشد اقتصادی خود را محقق میکنند و البته حق دفاع از خود و تضمین حاکمیت ملی خود را دارند». پوتین موضع خود (درباره جنگ اوکراین) را تکرار کرد و ادامه داد کرملین به دلیل امتناع غرب از رسیدگی به نگرانیهای امنیتی مشروع روسیه، «مجبور» شد حمله به اوکراین را آغاز کند که در روسیه از آن به عنوان «عملیات نظامی ویژه» یاد میشود. وی گفت: «غرب اساسا از انجام تعهدات قبلی خود سر باز زده است. در شرایط کنونی، در مواجهه با تهدیدها و خطرات فزاینده برای ما، تصمیم روسیه برای انجام عملیات ویژه نظامی اجباری شد. این امر بدونشک دشوار اما اجباری و ضروری بود». پوتین افزود: «آنها (غربیها) در تلاشند در برابر جریان تاریخ مقاومت کنند. آنها به قرن گذشته فکر میکنند. آنها در اسارت توهمات خود درباره کشورهای خارج از بهاصطلاح میلیارد طلایی هستند. آنها هر چیز دیگری را به عنوان حاشیه، حیاط خلوت خود میبینند. آنها با این مکانها به عنوان مستعمرات خود رفتار میکنند و با مردم ساکن در آنجاها به عنوان شهروندان درجه 2 رفتار میکنند، زیرا آنها خود را استثنایی میدانند. اگر آنها استثنایی باشند، به این معنی است که بقیه از دسته دوم هستند». اشاره پوتین به نظریهای بود که در فرهنگ روسی رایج است. بر اساس این نظریه، غربیها - که از آنها به عنوان «میلیارد طلایی» یاد میشود - ثروت خود را از طریق استثمار سیستماتیک و سلطه بر جهان غیرغربی جمعآوری و حفظ میکنند.
پوتین در ادامه رژیم تحریمهای غرب را که پس از تهاجم روسیه به اوکراین به وجود آمد محکوم کرد و آن را «دیوانگی» خواند. پوتین گفت: «سرعت برقآسای تحریم اقتصادی» غرب نهتنها نتوانسته روسیه را فلج کند، بلکه «خسارت متقابل و حتی بزرگتری» را به اروپا و ایالاتمتحده وارد کرده است.
به نظر میرسد برخی سیاستگذاران غربی هم به طور ضمنی با ارزیابی پوتین موافق هستند. بلومبرگ اوایل این هفته گزارش داد چندین مقام دولت بایدن اکنون به طور خصوصی ابراز نگرانی میکنند که مجازاتها [ی اقتصادی علیه روسیه] تورم و ناامنی غذایی را تشدید میکند. روسیه با افزایش قیمت انرژی و تعمیق روابط مالی با کشورهای کلیدی، که از همراهی با تحریمهای غرب امتناع کردهاند، پیشبینیهای دولت بایدن درباره فروپاشی قریبالوقوع اقتصادیاش را به چالش کشیده است.
کارشناسان میگویند اثرات تحریمهای غرب بر روسیه ممکن است سالها طول بکشد تا به طور کامل تحقق یابد. «جانیس کلوگه» دستیار ارشد مؤسسه امور بینالملل و امنیت آلمان، به والاستریت ژورنال گفت: «مشکلات اقتصادی روسیه در تابستان و تا پاییز افزایش خواهد یافت اما بتدریج». حتی در این صورت، هیچ تضمینی وجود ندارد که درد فشار اقتصادی آینده در چنان مقیاسی احساس شود که باعث ایجاد تغییراتی در تفکر استراتژیک کرملین شود یا جنگ در اوکراین را برای روسیه گران تمام کند. «دیوید آراخامیا» مذاکرهکننده اوکراینی با اشاره به قیمت بالای نفت گفت 4 سال طول میکشد که روسیه تمام فشار تحریمها را احساس کند. آراخامیا در گزارش «آکسیوس» نوشت: «سوال این است: آیا ما (اوکراین) تا 3 یا 4 سال دیگر هنوز اینجا هستیم تا از نمایش لذت ببریم؟!».
مارک اپیسکوپوس
گزارشگر امنیت ملی «نشنال اینترست»
ارسال به دوستان
در آستانه سالروز شهادت مصطفی چمران
پروفسوری که باید او را بازشناخت
سمیرا جلیلی: درباره چمران نوشتن کار راحتی نیست، هم از آن جهت که به ابعاد مختلفی باید پرداخت، هم از آن جهت که بسیاری از ابعاد شخصیت ایشان شناخته شده نیست؛ آدمی که چون در جنگ میغرید، شاعرانگی از کلماتش میبارید و چون از سیاست میگفت، عرفان و توحید لازمه بیاناتش بود.
روزی در جوانی برای کشف دنیای دیگری در درون خود، به سرزمینهای دور سفر کرد.
او آموخته بود زندگی مسیر است و سفر، سفری از خویشتن خویش به جهان خدا؛ چه آن زمان که در مسجد هدایت پای درس و خطابه آیتالله طالقانی مینشست؛ چه آن زمان که در دانشکده فنی دانشگاه تهران به تحصیل میپرداخت و چه آن زمان که برای پشت سر گذاشتن همان سنگلاخهای مسیر و درسی تازهتر، راهی آمریکا شد تا بتواند در رشته مورد علاقهاش «زندگی» کند.
چمران در تمام این دوران بر قله بلند و رفیع یک انسان تراز ایستاده بود، نه اینکه بخواهد شاگرد خوبی باشد، او میخواست بنده خوبی باشد و لازمهاش خوب فهمیدن بود که نمره ۲۲ را از استاد سختگیرش دریافت کرد.
او یک «جهانوطن» بود و زمین برای وسعت گامهایش کوچک... پس رنج زیستن جایی غیر از وطن را بر خود هموار کرد و راهی شد و در دانشگاه تگزاس و پس از آن در دانشگاه برکلی چون ستاره دم صبح میدرخشید.
تحصیل در رشته فیزیک پلاسما اتفاق سادهای نبود.
نمیدانم چقدر پرداختن به جزء جزء زندگی او لازم است چرا که وجه عجیب و شگفتانگیز شخصیتش آنجاست که پرداختن به یک بعد تو را در درک کامل شخصیت چمران غنی میکند؛ چه روزهایی که در تپه برکلی مشرف به دانشگاه راز و نیاز عاشقانه با خدا میگفت، چه روزهایی که در آزمایشگاه کار میکرد و چه آن لحظه که به دختر آمریکایی تازهمسلمانی دل بست و با او عهد عشق امضا کرد و چه روزها و سالهای پس از آنکه آبستن اتفاقات و حوادث تعیینکننده بود.
حسن در مسیر بودن این است که آدم هر قدر با ظواهر عالم آشنا میشود، میفهمد آن چیزی نیست که در بطن تمام زندگی به دنبالش بوده است، میخواهم بگویم چمرانی که در اوج موفقیت علمیاش در بهترین شرایط ممکن بود، برای پاسخ به سوالاتش و ادامه همان مسیر و البته دنبال کردن جاذبهای درونی که او را با خود میبرد، به مصر رفت و شاخهای نظامی را تاسیس کرد.
میدانید یعنی چه؟! یعنی او برکلی را فقط ایستگاهی برای توقف کوتاه میدانست، آن علم و توانایی و حتی خانوادهاش همه آوردگاهی برای یک آزمایش بزرگتر بود.
۱۵ خرداد ۴۲ سرچشمهای جوشان شد برای او که بداند کجا ایستاده، به کجا میرود، چه میخواهد و البته غنیمتی که به دست میآورد چه خواهد بود.
در مصر جنبش نظامی «سماع» را پایهگذاری کرد (سازمان مخصوص اتحاد و عمل)، چرا که «رقص و جولان بر سر میدان کنند/ رقص اندر خون خود مردان کنند».
پس از تیره شدن روابط ایران و مصر، چمران سماع را به لبنان برد اما جنگ ۶ روزه اعراب با اسرائیل، روابط ایران با لبنان را هم مخدوش کرد و او پس از مدتی مجبور به ترک لبنان و بازگشت به آمریکا شد.
اما دوباره نفسی مسیحایی چند سال بعد جان در هم پیچیده او را بیدار کرد و گفت برخیز و بیا.
امام موسی صدر، قلب لبنان و چمرانی که حالا در فهم از آنچه میخواست پختهتر عمل میکرد.
او در لبنان ماند اما پس از مدتی خانوادهاش شرایط لبنان را نتوانستند تحمل کنند و به آمریکا بازگشتند و این سبب جدایی چمران از خانوادهاش شد، خدا میداند آن لحظات و آن جدایی چگونه شمع وجود او را ذوب کرد اما دانست که این نیز ابتلایی است برای آن قاف و غایت بالای بزرگ، پس تاب آورد.
بگذار کمی مرور کنیم: میشود گفت مسیری که چمران از ایران تا لبنان طی کرد یک «فم تریپ» یا «سفر آشنایی» بود، از آن جهت که او را مدام با خود همراه کرده و در این اثنا وادار به تحصیل و تجربه در عرفان و هنر و مبارزات نظامی و سیاسی و اندیشه کرده بود.
پس ماحصلش شد جنبش امل که با کمک امام موسی صدر آن را تاسیس کرد و در جنوب شرق بیروت در یک محله فقیرنشین شیعه سکنی گزید تا بتواند از میان جوانان مومن و باانگیزه، افرادی را تربیت کند.
در این میان دل به مهر کسی دیگر بست و با او ازدواج کرد؛ غاده جابر.
امام موسی صدر در لیبی ربوده شد و این خیلی به مصطفی گران آمد و پس از آن بسیار سکوت میکرد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به ایران بازگشت! به نقطه آغاز رحلت و هجرت اما با کولهباری از تجربه، علم، اندیشه، عمل، باور و یقین به راهی که آمده و به راهی که خواهد رفت.
گویی تمام این سالها او را آماده این روزها کرده بود و گویی او خود میدانست از پس نیمه خرداد ۴۲ چه حوادثی در انتظارش است، زیرا آدمی وقتی انتخاب میکند، راه معنا پیدا میکند.
تنها ۸ روز پس از آنکه مردم با قلب خود انقلاب را پذیرفتند، غائله کردستان پیش آمد و او به سرعت برای سر و سامان دادن اوضاع به آنجا سفر کرد و بعد از آن هم باز به کردستان و پاوه رفت و با دستمال سرخهای خمینی عهد بست تا صدای اذان از منارهها پخش میشود، ناامید نشوند.
پس از آن به خوزستان رفت و بعد به آسمان عروج کرد.
حالا در این میان وزیر دفاع شدن یا نماینده مجلس بودن یا هر عنوانی که داشت همه برای این بود که کارهایش معنای مادی پیدا کند و الا او به همه اینها معنا داد و به جوانمردان انقلاب فهماند دست خالی برای جنگیدن، دست برتر است.
به سیاسیون فهماند آنها هستند که هویت دارند و عنوان تنها مسؤولیتی بر گرده و بر سینه آنهاست که به یادشان بیاورد کجا هستند و برای چه دارند تلاش میکنند، به اهل معرفت فهماند خانقاه عرفان بلندیهای جولان یا بازیدراز یا رملهای فکه است.
چمران در آخرین روز بهار از این جهان به آسمان عروج کرد، آن هم با سینهای ستبر از بندگی تا بر جمله آقامرتضی آوینی صحه بگذارد که «وطن پرستو، بهار است و اگر بهار مهاجر است، از پرستو مخواه بماند».
چمران به ما فهماند در اوج آشفتگی، ماندن شرط است.
در توفان بلا، سکانداری، مردی است و حتی فهماند وقتی میگوییم چمران، یعنی تمام این ویژگیها و همه آن کارها.
حالا اگر از ما بخواهند چمران را توصیف کنیم، نمیدانیم چه بگوییم، از چه بگوییم.
آقا مرتضی آوینی نشان داد روایت فتح در قاموس هنر، به جان جان آدم مینشیند و خوشا به حال ابراهیم حاتمیکیا که حرفی از هزاران چمران را بر تارک هنر به یادگار گذاشت و نشان داد چمران آنقدر حرف دارد که قلم و شات دوربینها نمیتواند آن رازها را بگشاید.
چمران یک برند است، اسمی که آنقدر وزین است و آنقدر معیار که اگر بخواهیم مسیر را بشناسیم به نامش رجوع کنیم.
من هم مانند حاتمیکیا میگویم هر چه گفتند و گفتیم از شهیدان، شهیدان را شهیدان میشناسند، میگویم «چ» برای یادداشت من بزرگ است، میگویم اما درسی بزرگ است برای امروز ما و روزهای سختی که طی میکنیم.
میگویم «چ» چون میدانم مثل وصف بلندی مثل نام قاسم فقط «قاف» را بلدیم.
چمران میگفت: «همیشه میخواستم شمع باشم، بسوزم، نور بدهم و نمونهای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم.
میخواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم.
میخواستم در دریای فقر غوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم.
میخواستم فریاد شوق و زمین و آسمان را با فداکاری و آسمان پایداری خود بلرزانم.
میخواستم میزان حق و باطل باشم و دروغگویان و مصلحتطلبان و غرضورزان را رسوا کنم.
میخواستم آنچنان نمونهای در برابر مردم به وجود آورم که هیچ حجتی برای چپ و راست نماند؛ طریق مستقیم، روشن و صریح و معلوم باشد، و هر کسی در معرکه سرنوشت مورد امتحان سخت قرار بگیرد و راه فرار برای کسی نماند...»
و باز هم «چ» حرف را تمام و حجت را کامل کرد.
سلام خدا بر او روزی که برانگیخته خواهد شد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|